مندالانی کوردستان
مندالانی کوردستان

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 36
بازدید کل : 25843
تعداد مطالب : 184
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


چت

فال حافظ

تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم

تبادل لینک اتوماتیک - تبادل لینک اتوماتیک
نوشته شده در تاريخ جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

 

 

 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ جمعه 28 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

ما در این مقاله سعی داریم 10 جمله سرزنش کننده را مطرح کنیم که به خودمان می گوییم.

سپس راهکارهایی را برای مقابله با این خودگویی های منفی به شما پیشنهاد می کنیم. قدم اول برای مقابله با این خودگویی ها، شناختن آنهاست. ممکن است افکار و خودگویی های منفی در اعماق ذهن شما باشند و شما از آنها آگاهی نداشته باشید اما این افکار منفی خواه ناخواه بر احساسات و عملکرد شما تاثیر می گذارند. بنابراین لازم است در ابتدا این افکار را شناسایی کنید و از آنها آگاه شوید. در ادامه به 10 مورد از خودگویی های منفی رایج اشاره شده است:


1. من ارزشش را ندارم.
این جمله مستقیما اعتماد به نفس شما را مورد حمله قرار می دهد و هیچ ریشه ای در حقیقت ندارد. گفتن "من ارزشش را ندارم" باور منفی است که می تواند به سرعت شما را از پا درآورد. پس تا دیر نشده کاری بکنید.


2. من آدم بی خاصیتی هستم.
گفتن این جمله به خود به کلی قدرت شخصی تان را می رباید و شما را بدون انگیزه می سازد.


3. من نمی توانم آن کار را انجام دهم.
این جمله هم قدرت شما را کاهش می دهد. زمان هایی وجود دارد که شما واقعا نمی توانید کاری را انجام دهید، اما در اکثر مواقع این فکر ، بیشتر یک حمله به خود است تا واقعیت.


4. من هرگز پیشرفتی نخواهم داشت.
این خودگویی آغازی برای شکست است قبل از آنکه شما واقعا شروع به انجام آن کار بکنید. همه ما می دانیم که موفقیت پس از تلاش ما و در یک زمان خاص فرا می رسد. گفتن این مسئله به خود که "شکست خواهم خورد" قبل از آغاز یک کار، شما را از شکوفایی استعدادها و رسیدن به جایگاهی که استحقاق آن را دارید، باز خواهد داشت.


5. دیگران من را دوست نخواهند داشت.

یک شروع برای طرد شدن. زمانی که شما وارد یک موقعیت می شوید و به خودتان می گویید که دیگران شما را دوست نخواهند داشت در واقع با دست خودتان (با فکر خودتان) این طرز فکرتان را به واقعیت تبدیل می کنید. زیرا وقتی با این فکر وارد یک جمع می شوید از ترس اینکه دیگران با شما برخورد خوبی نداشته باشند، از جمع کناره گیری می کنید و کمتر با دیگران حرف می زنید. بنابر این به طور طبیعی دیگران هم با شما کمتر صحبت می کنند. بنابراین خودگویی منفی شما تایید می شود.


6. دیگران بهتر از من هستند.
معمولا همه ما تمایل داریم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اما گفتن این جمله به خود که " دیگران بهتر از من هستند" ضربه شدیدی به اعتماد به نفس وارد می کند.


7. من بی کفایت هستم.

گفتن این جمله به خود باعث می شود احساس کنید برای دستیابی به خواسته های خود از زندگی لیاقت ندارید. حس بی کفایتی شخصی به شدت باعث بی انگیزگی می شود.


8. من باید کامل باشم
.
یک روش برای تضمین شکست خوردن، انتقاد از خود در زمانی است که کامل نیستید. این زمان در واقع همه زمان هاست زیرا همه ما کاملا ناکامل هستیم.


9. نظر من اهمیتی ندارد.
در این جمله اعتماد به نفس بسیار پایینی نهفته است. در صورتی که این جمله را به خودتان می گویید احتمالا خودتان را بی ارزش در نظر می گیرید.


10. من هیچ تغییری نمی کنم.

این جمله سرشار از ناامیدی است و باعث می شود شما در رکود بمانید و هیچ تلاشی برای پیشرفت و تغییر انجام ندهید.


با خودگویی های منفی چه کار کنیم؟


گام های زیر را پیگیری کنید تا بهتر بتوانید بر خودگویی های منفی تان کنترل داشته باشید:


1. مچ خودتان را بگیرید.

در ابتدای روز زمان کوتاهی را به فکر کردن به افکار و خودگویی هایتان اختصاص دهید و خودگویی های منفی تان را شناسایی کنید.


2. برای خودگویی منفی تان عنوان بگذارید.
مشخص کنید که خودگویی منفی تان دقیقا چیست. می توانید از 10 مورد ذکر شده در این مقاله استفاده کنید.


3. این تنها یک فکر است.
همه ما در طول روز فکرهای زیادی را از سر می گذرانیم. اما همه آنها واقعی نیستند . بنابراین زمانی که فکر یا خودگویی منفی تان را شناسایی کردید، به خودتان بگویید " این تنها یک فکر است". بنابراین شما باور دارید که یک فکر فقط یک فکر است نه حتما یک واقعیت.


4.میزان واقعی بودن فکر خود را بسنجید.

به عنوان یک قاضی در مورد فکر خود قضاوت کنید. ببینید فکرتان تا چه اندازه واقعیت دارد. اگر تا حد زیادی واقعی بود تلاش کنید برای آن راه حلی پیدا کنید. مثلا اگر دلایل و شواهد کافی برای این خودگویی منفی دارید که "دیگران من را دوست ندارند" فکر کنید که چگونه می توانید رفتار خود را تغییر دهید تا فرد دوست داشتنی تری شوید. اما اگر فکرتان واقعیت کمی دارد بهتر است آن را با جملات و خودگویی های مثبت جایگزین کنید.


5. نفس عمیق بکشید.
این تمرین را امتحان کنید. در جایی آرام بنشینید. چشم هایتان را ببندبد. بدنتان را رها کنید و نفس های عمیق بکشید. آرام آرام احساس می کنید احساس بهتری دارید و افکار و خودگویی های مثبت به ذهنتان می آید. خودتان هم شروع کنید خودگویی های مثبت را در ذهنتان مرور کنید.


6. از مشاور کمک بگیرید.
اگر فکر می کنید خودگویی های منفی تان بسیار فراوان و عمیق است بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید با خودگویی های مثبت نسبت به خود احساس بهتری پیدا کنید و بیشتر از زندگی لذت ببرید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 با زندگی پر مشغله امروز، معمولا زمانی براید اوطلب بودن وجود ندارد.با این حال، مزایای داوطلبانه کار کردن بسیار زیاد به شما، خانواده تان، و جامعه خود باز می گردد.

انتخاب فعالیت داوطلبانه درست، می تواند به شما در پیدا کردن دوستان، رسیدن به جامعه، یادگیری مهارت های جدید، و حتی پیشرفت حرفه ای شما کمک کند. فرد داوطلب همچنین می توانید به حفاظت از سلامت ذهنی و فیزیکی خود کمک کند.

مزایای داوطلب شدن


1-داوطلب شدن شما را به دیگران متصل می کند

یکی از مزایای بهتر شناخته شده داوطلب تاثیر بر جامعه است. داوطلبان اغلب مانند چسب که یک جامعه با هم نگه می دارد عمل می کنند. داوطلب بودن به شما اجازه می دهد به جامعه متصل شوید و آن را جای بهتری برای زندگی کردن کنید. با این حال، انجام کارهای داوطلبانه یک خیابان دو طرفه است، و آن را می تواند به خود و خانواده خود را به عنوان راهی برای کمک کردن پیشنهاد دهید. اختصاص دادن زمان خود به عنوان داوطلب کمک می کند تا دوستان جدید پیدا کنید، شبکه اجتماعیتان گسترش یابد ، و مهارت های اجتماعی تان تقویت شود.


داوطلب بودن به شنما در افتن دوستان جدید کمک می کند.
یکی از بهترین راه برای پیدا کردن دوستان جدید و تقویت روابط ارتکاب یک فعالیت مشترک با هم است. داوطلب بودن یک راه عالی برای ملاقات با افراد جدید است، به خصوص اگر شما تازه وارد باشید.
داوطلب بودن همچنین به تقویت روابط خود با جامعه و گسترش شبکه حمایت شما، تجمیع شما به عنوان افراد با منافع مشترک، پرداختن به فعالیت های سرگرم کننده می رساند..
داوطلب مهارت های اجتماعی و روابط شما را افزایش می دهد

در حالی که برخی از مردم به طور طبیعی خجالتی هستند و سخت با افراد جدید ارتباط برقرار می کنند داوطلب بودن به شما فرصت تمرین و توسعه مهارت های اجتماعی خود را می دهد، چرا که شما به طور منظم با یک گروه از افراد با منافع مشترک ملاقات می کنید. این حرکت شما راتباطات خارجی را نیز راحت تر می کند.


2 - داوطلب برای ذهن و بدن خوب است

داوطلب بودن مزایای بسیاری برای سلامت روحی و هم جسمی فراهم می کند.
داوطلبی اعتماد به نفس را افزایش می دهد . داوطلبی می تواند افزایش اعتماد به نفس و رضایت از زندگی فراهم خواهد کرد. فعالیت برای خود و جامعه حس موفقیت را ایجاد می کند .
نقش خود به عنوان یک داوطلب نیز می تواند به شما احساس غرور و هویت دهد. و باعث می شود شما در مورد خود و اهداف آیندتان به احساس مثبت تری برسید .


داوطلبی و مبارزه افسردگی .
کاهش خطر ابتلا به افسردگی یکی دیگر از مزایای مهم داوطلبانه است . یک عامل خطر مهم برای افسردگی ، انزوای اجتماعی است. داوطلب شما را در تماس منظم با دیگران نگه می دارد و به توسعه یک سیستم پشتیبانی جامع، که به نوبه خود از شما در برابر استرس و افسردگی هنگامی که شما در حال به چالش کشیدن مشکلات هستید محافظت می کند .


داوطلب کمک می کند تا جسم شما سالم باقی بماند .
داوطلبی برای سلامتی خود را در هر سنی خوب است ، اما آن به ویژه در افراد مسن مفید است .
مطالعات نشان داده اند که کسانی که داوطلب هستند دارای میزان مرگ و میر کمتر از کسانی که داوطلب نمی شوند هستند . داوطلبی، کاهش علائم درد مزمن و یا بیماری های قلبی را نیز نشان داده اند .



3 - داوطلبی به پیشبرد زندگی حرفه ای تان کمک می کند.


اگر شما با توجه به حرفه ی جدیدتان ، داوطلبانه عمل کنید به شما در شناسایی ننطقه جدید و افراد جدید در این زمینه کمک می کند. حتی اگر شما در حال برنامه ریزی برای تغییر شغل باشید ، داوطلبانه عمل کردن به شما این فرصت را می دهد که مهارت های مهم مورد استفاده در محل کار، مانند کار گروهی، ارتباطات ، حل مسئله، برنامه ریزی پروژه ، مدیریت کار ، و سازمان را تمرین نمایید و این باعث می شود شما در کار جدید احساس راحت تری کنید وقتی قبلا در فعالیت داوطلبانه موقیت را تجربه کرده اید .


داوطلب بودن به شما تجربه حرفه ای می دهد.
داوطلب به شما فرصت تجربه شغل جدید بدون تعهد دراز مدت را می دهد و این یک راه عالی برای به دست آوردن تجربه در زمینه های جدید است . در برخی از زمینه ها ، شما می توانید به طور مستقیم در یک سازمان به ی کارجدید علاقه مند شوید که قبلا به آن علاقه مند نبودید .به عنوان مثال داوطلب ، اگر شما علاقه مند در پرستاری هستید، شما می توانید در یک بیمارستان یا خانه سالمندان داوطلب شوید .


داوطلبی مهارت های شغلی ارزشمندی به شما می دهد.
این به آن معنا نیست که اگر شما به کار داوطلبانه نپرداخته اید مهارت اساسی ندارید بلکه در فعالیت های داوطلبانه آموزش های گسترده داده می شود . به عنوان مثال، شما می توانید تبدیل به مشاور بحران حرفه ای شوید زیرا به کار داوطلبی برای پناهگاه زنان پرداخته اید و یا یک مورخ تاریخ هنر خوب زیرا وقت خود را به عنوان یک مدرسه موزه داوطلبانه گذرانده اید.

داوطلب نیز می تواند به مهارت های موجود شما در استفاده به نفع خود و جامع بیشتر کمک کند.


4-داوطلبی لذت و تحقق برای شما به ارمغان می آورد.


داوطلب شدن راه سرگرم کننده و آسان برای کشف علایق و احساسات شما است. انجام کار داوطلبانه معنی دار و جالب می تواند آرامش بخش باشد وفرار از روزمرگی محل کار، مدرسه، یا تعهدات خانوادگی باشد. داوطلبی همچنین تجدید خلاقیت، انگیزه، و چشم انداز فراهم میکند.

بسیاری از مردم به منظور ایجاد زمانی برای سرگرمی در خارج از کارداوطلب می شوند. 

دستاورد های دیگر داوطلب بودن


شما وقت با ارزش خود را در فعالیت داوطلبانه اهدا میکنید ، پس مهم است که لذت ببرید و بهره مند شوید و مهم است که شما در فعالیت مناسب خودتان داوطلب شوید تا ارتباطات موثر تری داشته باشید.

سوال بپرسید:
 شما باید از اینکه کار مناسب شما باشد و شما را به هدفتان برساند مطمئن شوید. از صحبت ها مطمئن شوید.


اطمینان حاصل کنید که شما از انچه مورد انتظار است مطمئن هستید : قبل از شروع، مطمئن شوید که شما راحت با سازمان ، آنچه انتظار دارند و تعهدات ارتباط برقرار کرده اید . با کار های کوچک تعهد خود را بسنجید.
انعطاف پذیر باشید .

برای ایجاد یک تغییر نترس :
 اگر آنچه پیش می رود مطابق انتظار شما نبود صحبت کنید . خود را به زور متناسب نکنید. به سازمان در موردتغییر نگرشتان بگویید و یا حتی فعالیتتان را تغییر دهید .

خودتان لذت ببرید: مهمتر از همه این است که، مطمئن شوید شما سرگرم شده اید و بهترین تجارب داوطلبانه داشته اید و هر دو داوطلب و سازمان سود برده اند. اگر شما لذت نمی برید از خودتان بپرسید چرا؟. آیا مشکل از وظیفه محوله به شماست؟ آیا با افراد همکار مشکل دارید؟ آیا از تجربه در جای جدید ناراحت هستید؟


آنچه باعث ناراحتیتان می شود را بیابید تا بتوانید در ادامه موفق تر عمل نماید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 بیشتر کودکان دردوران کودکی یکی دو بار دست به دزدی می زنند . ولی اگر با کودکی سر و کار دارید که ماهی یکبار یا بیشتر دزدی می کند ،کودکی است دارای مشکل و باید به او یاد بدهید که دزدی نکند...

دزدی کودکان


در جوامع متعدد ارزش های متفاوتی حاکم است ، اما در تمام جوامع بر برخی ارزش ها ، توافق همگانی وجود دارد. 
یکی از این موارد ، زشت شمرده شدن دزدی است ، بدین معنی که دزدی در تمام جوامع ، نکوهیده و ناپسند به حساب می آید و باید پس از شناسایی علل ، به درمان آن اقدام شود . 
بیشتر کودکان دردوران کودکی یکی دو بار دست به دزدی می زنند . ولی اگر با کودکی سر و کار دارید که ماهی یکبار یا بیشتر دزدی می کند ،کودکی است دارای مشکل و باید به او یاد بدهید که دزدی نکند .شک نیست که دزدی یک رفتار ناپسند است و والدین چه هنگام رفتن کودک به مدرسه و چه قبل از آن ،تلاش می کنند تا کودک شان از این رفتار پرهیز کند . 
اما گاهی برخلاف این عقیده و حتی با توجه به برطرف کردن همه نیازهای مادی وی ، شاهد بروز این رفتار در کودک هستند .این عمل گاهی آنقدر آنها را نگران می کند که جلوی خیلی از تصمیمات اصلاح گرایانه آنان را می گیرد . 
بر این اساس باید گفت کودک از معنای این کلمه چندان اطلاع ندارد و فقط بزرگ تر ها هستند که می دانند این رفتار غلط است. متاسفانه هنوز جامعه نپذیرفته است کودکی که دزدی می کند به جای آن که توسط پلیس و محاکم قضایی تنبیه شود باید به وسیله روانپزشک مورد معاینه قرار گیرد. افراد جامعه و حتی والدین کودکی که دزدی کرده است همیشه منتظر اعلام محکومیت او از طرف دادگاه تنبیه و پرداخت جریمه هستند بدون آن که به علت و انگیزه دزدی توجه کنند. 
علائم ونشانه ها: 
بین دزدها علائم کم و بیش مشابهی مشاهده می شود . این علائم عبارتند از : برداشتن و پنهان ساختن اشیای دیگران ، گاهی ربودن اشیایی که فرد به آن ها نیاز ندارد ،انکار خلاف بودن دزدی ،تقلب و ریا ،بی توجهی و نادیده انگاشتن حقوق دیگران ،ناسازگاری اجتماعی ،بی کفایتی و عدم اعتماد به نفس ، فرار از منزل و مدرسه ، دروغگویی ، مخفی ساختن وسایل دزدیده شده ،پرخاشگری و ضرر رساندن به اطرافیان ،کم فروشی ،گرانفروشی ،کم کاری ، احساس حقارت و جیب بری . 
علل: 
علل دزدی را به طور کلی به سه دسته:علل مادی،علل روانی و علل اجتماعی طبقه بندی میکنند: 
1. علل مادی :یکی از علل دزدی نیازهای مادی است که عده ای از کودکان به علت آنکه زندگی فقیرانه ای دارند و نیازهای مادی آنان از قبیل: تغذیه ناکافی ،لباس نامناسب نداشتن پول تو جیبی و اسباب بازی و ... موجب می شود که کودک این نیازها را از طریق دزدی برآورده سازد .پدران و مادرانی که دائما از وضع اقتصادی خود شکایت می کنند به نوعی کودکان خود را به عمل دزدی تشویق می کنند.در این زمینه ،انگیزه تملک ،کودکان را وا می دارد تا دست به دزدی بزنند. 
2. علل روانی : ناکامیها و مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفتن کودک در خانواده موجب می شود که کودک به نوعی در برابر این کمبود ها دست به واکنش بزند .در این مورد ،سرقت که با لجبازی و دروغگویی همراه است ،واکنشی نسبت به ناسازگاری کودک با عواملی قابل ذکر است نظیر: محرومیت از محبت والدین که موجب اضطراب کودک می شود ، جبران احساس حسادت ، احساس ناامنی حاصل از رفتار خشونت آمیز والدین در منزل ،وجود نامادری یا ناپدری ،انتقام گرفتن از والدین ،آرزوی بدست آوردن اشیای پر زرق و برق که جز از طریق دزدی رسیدن به آنها برایش ممکن نیست ، صدمه زدن به دیگران به منظور تخلیه عقده های روانی و محدودیت قائل شدن و سخت گیری های والدین و ... 
3. علل اجتماعی : گفتیم کودک ، دزدی را یاد می گیرد و پدر و مادر اولین الگو و سرمشق کودکان هستند .چنانچه والدین مرتکب دزدی شوند و کودک شاهد عمل آنان باشد ، دزدی را می آموزند . همچنین کودک دزدی را از دوستان، همبازی ها و همسایگان خود یاد می گیرد. در این زمینه ، عواملی نظیر الگوهای غلط تربیتی ، معاشرت با دوستان ناباب ، ضعف مذهبی و سقوط ارزش های اخلاقی ، محیط اجتماعی نابسامان ، عدم کنترل رفتار کودکان، قحطی ، بحران های حاصل از جنگ و زلزله و آتش فشان ، زندگی در محله های جرم زا ، مهاجرت ، اعتیاد، فقر و تنگدستی ، میل به خود نمایی و جدایی پدر و مادر و ... گرایش کودک را به دزدی تشدید می کند . 
درمان: 
برای درمان دزدی ، باید علل و انگیزه های آن مشخص شود . دزدی معلول است و علل متفاوتی دارد برخورد و مبارزه صرف با معلول ، موثر نیست و باید به رفع علل دزدی اقدام شود. درمان دزدی باید بر اساس محبت در محیطی آرام انجام شود . برای درمان ، روش های زیر پیشنهاد می شود: 
1- بدون آنکه به کودک لقب دزدی داده شود ، باید طوری عمل شود که کودک بداند اطرافیان متوجه عمل او شده اند ، ولی برای آنکه رسوا نشود چنانچه قول دهد که عملش را دیگر تکرار نکند ، دزدی او افشا نخواهد شد، به بیان دیگر ، برای کودکانی که بار اول دست به دزدی می زنند کافی است که آنان را متوجه عمل نادرست خود بکنیم . 
2- از کودکی که مرتکب دزدی شده است ، باید شیء دزدیده شده را پس گرفت و به صاحبش باز گرداند و در این مورد ، کودک متوجه کرد که اعمال و رفتارش تحت کنترل دقیق قرار دارد. 
3- نصیحت کودک با شیوه ای صحیح در کاهش دزدی ، همچنین درمان آن می‌تواند مفید واقع شود . جلوی دزدی را باید از همان آغاز و در سنین کودکی گرفت و باید به کودک تفهیم کرد که عملش نادرست است. در صورتی که دراصلاح رفتار کودکان سهل انگاری شود ، اصلاح رفتار در بزرگسالی مشکل خواهد بود. 
4- روش های دیگری که برای پیشگیری و درمان دزدی کودکان پیشنهاد شده عبارتند از : ارضای نیازهای مادی ، اعتماد به کودک، صحبت صادقانه وبی پرده با کودک، دور کردن وسایلی که وسوسه دزدی را در کودک افزایش می دهند ، نشاندن کودک در کلاس در معرض دید معلم ، دادن غذای رایگان به کودک در مدرسه ، دادن پول توجیبی ، ارزش دادن به کودک ، دادن عزت نفس به کودک ، بازداشتن کودک از مشاهده فیلم هایی که در آن دزدی انجام می شود و ایجاد تسهیلات و امکانات برای سرگرمی برای کودکان و ... . 
این یادآوری لازم است که تا حد امکان باید از تنبیه بدنی کودک دزد ، ممانعت به عمل آید و در مقابل با استفاده از استدلال ، کودک با زشتی و قباحت کارش آشنا شود . 
روش های رو یا رویی والدین با دزدی کودکان : 
1- آرام باشید: رفتار هیجانی ، تند و اغراق آمیز از خود نشان ندهید چون این ناراحتی ممکن است باعث افسردگی ،‌احساس گناه و شرمساری شود و در این حالت بر عزت نفس کودک تأثیر منفی می گذارد. پس باید روش منطقی وسنجیده برای رویارو شدن با این رفتار کودک باید برگزید. 
2- عکس العمل زود و مناسب انجام دهید: همان قدر که والدین نباید رفتاری هیجانی و تند از خود نشان دهند ، همانقدر هم باید رفتاری مناسب و سنجیده در آن لحظه نشان دهند . 
3- پیامد های رفتاری کودک را برایش توضیح دهید : مثلاً عذر خواهی کردن بعد از دزدی . 
4- تفاوت « قرض گرفتن» و "دزدیدن" را برای کودک شرح دهید. 
5- بررفتار کودک نظارت بیشتری داشته باشید . 
6- علت دزدی کودک راپیدا کنید. 
7- کودک راوادار به قسم خوردن نکنید. به او بگویید: امیدوارم این طور باشد که تو می‌گویی ، و اجازه دهید کودک ، اعتماد شما را نسبت به خودش درک و احساس کند. 
8- به کودک کمک کنید راههای پول در آوردن صحیح را پیدا کند . 
9- کودک را به دلیل اشتباهش شرمنده نکنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 چگونه می توان فهمید که تصمیم برای بچه دار شدن تصمیم صحیحی است؟

 مثلا برخی به اشتباه فکر می کنند که یک کودک مشکلات ارتباطی آنها را حل خواهد کرد و صمیمیت بیشتری بین آنها به وجود خواهد آورد. متاسفانه به دلیلی عوامل استرس زایی که آمدن نوزاد با خود به همراه دارد، تنها مشکلات و بحث های موجود را تقویت می کند.
دیگر همسران تصمیم به بچه دار شدن می گیرند به این دلیل که فکر می کنند این مرحله گامی بعد از ازدواج است. برخی دیگر هم بچه دار شدن را به این دلیل صحیح می دانند که می ترسند با دیگران تفاوت داشته باشند یا تجربه فرزنددار شدن را از دست بدهند.


بنابراین چگونه می توان فهمید که تصمیم برای بچه دار شدن تصمیم صحیحی است؟


عوامل بسیاری برای پاسخ به این سوال وجود دارد . اما مهم ترین آن این است که زن و شوهر فرزند بخواهند. رضایت، توانایی و آمادگی پدر برای فرزند دار شدن بسیار اهمیت دارد. در یک مطالعه طولی این یافته به دست آمد که 70 درصد از زوجینی که شوهر تمایلی به بچه دار شدن نداشته است، در زمان 6 سالگی فرزندشان جدا شده اند (کوان، 2000).
هم چنین رضایت از رابطه یک عامل کلیدی است. در حقیقت پژوهش ها نشان می دهند که کیفیت رابطه زناشویی، یکی از بهترین پیش بینی کننده های کیفیت والدگری است (بورچینال، 2003). یک زن و شوهر نیازمند رابطه ای رضایت بخش و آگاهی از راهبردهای بهبود رابطه هستند.


  سوالاتی که بهتر است قبل از پدر و مادر شدن به آنها پاسخ دهید.


در ادامه سوالاتی مطرح می شود که به شما کمک می کند متوجه شوید آیا فرزند دار شدن در شرایط کنونی تان تصمیم درستی است؟

                                          
1) برای چه تمایل دارید فرزند داشته باشید؟
                                                      

تمام روانشناسان بر این نکته توجه دارند که والدین انگیزش خود برای فرزند دار شدن را تشخیص بدهند. آیا شما انگیزه درونی دارید یا انگیزه بیرونی؟
یک انگیزش زمانی درونی است که تحت تاثیر آرزوها و تمایلات شخصی خودتان باشد و زمانی بیرونی است که تحت تاثیر خشنود کردن دیگران (خوشحال کردن همسر، والدین یا برآورده کردن انتظارات اجتماعی) ایجاد شده باشد.
بر اساس مطالعات ولاند (2007) سوالات مهمی را می توان مطرح کرد:
- چرا الان؟
- تجربه شما در زمان کودکی به عنوان یک کودک چگونه بوده است؟
- آیا بچه دار شدن برای شما نیازهای درونی یا بیرونی خاصی را برطرف می کند؟


2) روابط شما چگونه است؟

آیا شما و همسرتان تعامل خوبی باهم دارید و آیا بر سر موضوعات مهم باهم به توافق می رسید؟ .و اگر ندارید آیا در مهارت های حل مسئله و تصمیمی گیری توانمند هستید.


3) چگونه در مورد نیازها ، رویاها و ترس هایتان باهم صحبت می کنید؟

اینکه زوجین به خوبی و به صورت شفاف و مستقیم بتوانند نیازها ، احساسات و ترس هایشان را به یکدیگر ابراز کنند ، تاثیر قابل توجهی بر روابط و والدگری آنها خواهد داشت.


4) آیا دوره ماه عسل را گذرانده اید؟
طول رابطه را در نظر بگیرید و بررسی کنید که آیا در حداقل 1 تا 2 سال به یک ثبات نسبی رسیده اید؟


5) آیا از نظر مالی آماده پدر و مادر شدن هستید؟

یک نوزاد مسئولیت های اقتصادی متعددی را برای خانواده به همراه دارد. بنابراین بهتر است زن و شوهر قبل از بچه ار شدن ، به منظور پیشگیری از آشفتگی های احتمالی، برنامه ریزی مالی مناسبی داشته باشند.


6) آیا برای تغییر سبک زندگی آماده هستید؟
در مطالعات متعدد این نتیجه به دست آمد که بسیاری از والدین با آمدن نوزاد، نمی توانند بین کار، فرزند و رابطه با همسرشان تعادل برقرار کنند و سبک زندگی آشفته ای را تجربه می کنند. هم چنین ممکن است والدین به دلیل مسئولیت های اداره فرزند، از توجه به نیازهای خود ( مثل تغذیه مناسب، خواب کافی و ورزش) غافل بمانند. مسلما با آمدن نوزاد به صورت خود به خود تغییراتی در سبک زندگی افراد به وجود می آید. بیدار شدن در نیمه شب به دلیل بیداری های مکرر نوزاد و کمترشدن روابط اجتماعی و تفریحات از جمله این تغییرات است. مهم این است که زوجین بتوانند قبل از بچه دار شدن این تغییرات را پیش بینی و برای مدیریت آنها برنامه ریزی کنند.


7) آیا به اهداف اصلی خود دست یافته اید؟
بهتر است به این مسئله توجه کنید که آیا پایه های اهداف تحصیلی، شغلی یا اجتماعی خود را شکل داده اید؟ مثلا خانمی که در حال طی کردن دوره های تحصیلی است یا مردی که از نظر شغلی ثبات و اعتبار کافی را کسب نکرده است، باید توجه داشته باشد که پس از بچه دار شدن منابع کمتری از قبیل پول و زمان در اختیار خواهند داشت و بنابر این بهتر است این اهداف بنیادین را قبل از بچه دار شدن پایه ریزی کنند.


8) آیا حمایت کافی دارید؟
داشتن یک شبکه اجتماعی خوب یا امکاناتی مثل مهد کودک، پرستار و مراکز نگهداری کودک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

                                         

  •  خطوط قرمز برای بچه دار شدن:

داشتن یک نوزاد مثل برنامه ریزی برای جشن عروسی است. تمام جزئیاتی که در لایه های زیرین روابط شما، پنهان بوده است به سطح می آید و شما را درگیر میکند. بچه دار شدن هم در عین حال که چالش هایی برای شما ایجاد می کند فرصتی را برایتان فراهن می کند که بر روی اختلاف نظر و سلیقه ها کار کنید و به تفاهم بیشتری دست یابید.


خطوط قرمز:


1) آزار کلامی ، احساسی یا فیزیکی در رابطه.
2) اعتیاد یا بیماری روانی درمان نشده مثل افسردگی در یکی از زوجین.
3) زوجینی که مطمئن نیستند چرا می خواهند بچه دار شوند.
4) نارضایتی یا دعواهای مکرر در رابطه
5) عدم مسئولیت پذیری از سوی یکی از والدین (در مورد کار کردن، پرداخت هزینه ها یا وظایف در خانواده).

 


در صورتی که در مورد تصمیم به بچه دار شدن تردید دارید می توانید از تجربیات دوستان و آشنایان فرزند دار استفاده کنید یا با کمک گرفتن از یک روانشناس روج درمانگر یک تصمیم آگاهانه بگیرید


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 شاید شما هم جزو والدینی باشید که از نگرانی درباره دیرکردن فرزندتان یا اینکه با چه کسی است و چه کار می کند ، خسته شده اید. ممکن است که از تلاش برای ارتباط برقرار کردن و پایان یافتن کشمکش ها ناامید شده باشید.

با وجودی که ممکن است والدگری یک نوجوان پرخاشگر کاری غیرممکن به نظر برسد، گام هایی وجود دارد که شما می توانید با استفاده از آنها فضای خانه را آرام تر و به فرزندتان کمک کنید تا مرحله انتقال به جوانی را با موفقیت سپری کند. 
زمانی که نوجوانان شروع به ابراز استقلال و جستجوی هویت خود می کنند تغییرات رفتاری را تجربه می کنند که ممکن است برای والدین عجیب و غریب و پیش بینی ناپذیر به نظر برسد. کودک شیرین و فرمانبردار شما که تا پیش از این نمی توانست از شما جدا شود، اکنون تا چندین متری شما دیده نمی شود ودر واکنش به هر حرف شما با چشمان برافروخته و کوبیدن در پاسخ می دهد. این موارد متاسفانه رفتارهای طبیعی یک نوجوان هستند. اما یک نوجوان پرخاشگر مشکلات رفتاری، هیجانی و یادگیری فراتر از یک نوجوان عادی نشان می دهد. او ممکن است به طور مکرر رفتارهای پرخطر مثل پرخاشگری ، فرار از مدرسه، سوء مصرف مواد یا الکل ، روابط جنسی ، آسیب به خود، دزدی یا دیگر رفتارهای بزهکارانه را بروز دهد. هم چنین ممکن است است نشانه هایی از مشکلات سلامت روان مثل افسردگی ، اضطراب یا اختلالات خوردن را داشته باشد. از آنجایی که هر رفتار منفی که بارها و بارها تکرار می شود، می تواند نشانه ای از یک مشکل زیربنایی باشد، بسیار اهمیت دارد که والدین بداننند چه رفتارهایی در طول دوران نوجوانی طبیعی و چه رفتارهایی غیرطبیعی است. 
همه نوجوانان نیاز به دوست داشته شدن دارند.
نوجوانان افرادی با شخصیت ها و علائق منحصر به فرد هستند . مهم نیست که نوجوان شما چقدر از لحاظ عاطفی از شما دوری می کند ، مهم نیست که نوجوان شما چقدر مستقل به نظر می رسد یا چقدر پرخاشگری می کند. او هم چنان نیازمند توجه و احساس دوست داشته شدن از سمت شماست.

آگاهی از رشد در دوره نوجوانی:


نه ، نوجوان شما یک موجود بیگانه از یک سیاره دوردست نیست بلکه اندکی متفاوت شده است. مغز یک نوجوان هم چنان به طور فعال در حال رشد و تحول پردازش اطلاعات است. لوب پیشانی (بخشی از مغز که برای مدیریت هیجان ها ، تصمیم گیری، استدلال و کنترل بازداری ها به کار می رود) در طول سال های نوجوانی بازسازی شده و سیناپس های جدیدی را شکل می دهد. البته رشد مغز به طور کامل تا اواسط 20 سالگی طول می کشد.
ممکن است فرزند شما قد بلند تر از شما شده باشد و به نظر بالغ بیاید اما در بیشتر موارد نمی تواند در مورد مسائل در سطح افرادبزرگسال فکر کند. هورمون هایی که در این دوره تولید می شوند ، مسائل را پیچیده تر می کنند. این تغییرات بیولوژیکی می تواند توضیحی برای رفتارهای تکانشی و پرخاشگرانه و ضعف در برخی از مهارت ها باشد. آگاهی از رشد نوجوان می تواند به شما کمک کند راه هایی برای حفظ ارتباط با فرزندتان و غلبه بر مشکلات این دوره پیدا کنید.


برخورد با نوجوان پرخاشگر:


از آنجایی که خشم اغلب دیگر هیجان ها مثل فرسودگی، شرم ، غمگینی ، ترس یا آسیب پذیری را می پوشاند ، می تواند برای بسیاری از نوجوانان چالش زا باشد. زمانی که فرزند شما نمی تواند با این احساسات مقابله کند ، ممکن است فریاد بزند یا در اتاق را محکم بکوبد.
چالشی که والدین با آن روبرو هستند کمک به نوجوانان برای مقابله با هیجانات و برخورد با خشم با یک روش سازنده است:


1) قوانین و پیامدها را مشخص کنید:

زمانی که شما و فرزندتان آرام هستید برای او توضیح دهید که هیچ اشکالی ندارد که او احساس خشم داشته باشد و احساسات امری طبیعی هستند. اما روش هایی که او برای ابراز خشم خود به کار می برد غیر قابل پذیرش هستند. اگر او فریاد بزند با پیامدهایی روبرو خواهد شد (مثلا محروم شدن از رفتن به مهمانی) . افراد در دوره نوجوانی بیش از هر زمان دیگری به قانون نیاز دارند.


2) کشف کنید چه چیزی در زیر خشم نهفته است:
آیا فرزند شما غمگین یا افسرده است؟
آیا او نسبت به همسالانش احساس بی کفایتی یا حقارت می کند؟
آیا نیاز به کسی دارد که بدون قضاوت کردن به حرف هایش گوش دهد؟
آیا از موضوعی نگران است؟


3) از نشانه های هشدار دهنده خشم آگاه شوید:
آیا فرزندتان قبل از عصبانیت سردرد دارد؟
آیا در مدرسه کلاس خاصی دارد که همیشه او را عصبانی می کند؟
اگر نوجوان شما بتواند نشانه های هشدار دهنده ای که او را به جوش می آورد شناسایی کند، خواهد توانست قبل از آنکه خارج از کنترل شود خشمش را کنترل کند.


4) به نوجوان خود کمک کنید راه های سالمی برای آزاد کردن خشم خود پیدا کند:
ورزش، بازی های گروهی و یا راه های ساده ای مثل پانچ گردن یا پاره کردن کاغذهای باطله می تواند به آزاد شدن تنش و خشم کمک کند بسیاری از نوجوانان از هنر یا نویسندگی برای ابراز خلاقانه خشم خود استفاده می کنند.


5) به نوجوان خود زمان و فضایی دهید تا خود را بازیابد:
زمانی که نوجوان عصبانی است به او اجازه دهید زمانی را در اتاق خودش یا فضایی دیگر به خلوت بگذراند تا آرام بگیرد. تا زمانی که عصبانی است، هرگز به دنبال او نروید و از او نخواهید که عذرخواهی کند یا توضیح بدهد.


6) خشم خود را مدیریت کنید:
اگر شما خلق و روحیه مثبت خود را از دست دهید، نخواهید توانست به فرزند خود کمک کنید. اگر چه سخت است اما شما باید بدون تاثیر پذیری از عصبانیت فرزندتان ، آرام بمانید. برای این کار می توانید یک لیست تهیه کنید و کارهای آرام بخشی را درآن یادداشت کنید که به شما کمک می کند موقع عصبانیت فرزندتان خود را آ رام کنید ( مثلا نوشیدن یک لیوان آب ، ارسال یک پیام کوتاه به یک دوست، تغییر دادن کانال تلویزیون، رفتن به یک اتاق دیگر و ...). به یاد داشته باشید اگر شما یا دیگر اعضای خانواده فریاد بزنند یا چیزی را پرتاب کنند ، توجوان به طور طبیعی فرض خواهد کرد که این روش ها روش های مناسبی برای ابراز خشم هستند.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 خواه بخواهیم در یک جلسه گروهی صحبت کنیم خواه در مقابل یک مخاطب ، مجبوریم که در موقعیت های مختلف عمومی صحبت کنیم.

ما در این مقاله سعی داریم راهکارهایی را برای ارائه ی یک سخنرانی خوب و تاثیرگذار به شما معرفی کنیم.


اهمیت صحبت در جمع


حتی اگر خیلی نیاز به ارائه در مقابل گروه نداشته باشید، موقعیت های بسیاری وجود دارند که در آنها صحبت کردن خوب در جمع می تواند فرصت های خوب شغلی برایتان به ارمغان بیاورد.
برای مثال ممکن است که شما مجبور باشید در یک کنفرانس در مورد سازمان یا شرکت خود صحبت کنید، بعد از دریافت یک گواهی سخنرانی کنید یا مطالب جدیدی را برای یک گروه آموزش بدهید. هم چنین صحبت کردن در جمع در جنبه های دیگر زندگی هم موثر است. مثلا ممکن است شما مجبور شوید در یک مهمانی در مقابل افراد بسیاری در مورد موضوعاتی صحبت کنید.
همان قدر که صحیت کردن خوب در جمع می تواند درهای بسیاری را به سوی شما بگشاید، مهارت های ضعیف صحبت کردن می تواند آنها را ببندد. برای مثال ممکن است رئیس شما پس از ارائه ضعیف از سوی شما از تصمیم خود برای ترفیع تان منصرف شود.


راهبردهایی برای تبدیل شدن به یک سخنران ماهر

 


آنچه که درباره ی صحبت کردن در جمع اهمیت دارد این است که یک مهارت قابل یادگیری است.

بنابراین شما می توانید با استفاده از راهبردهای زیر به یک سخنران عالی تبدیل شوید:


1. برنامه ریزی صحیحی داشته باشید: در آغاز مطمئن شوید که برای تعامل خود یک طرح مناسب تهیه کرده اید ، مطالب خود را بر اساس اهمیت دسته بندی کنید . استفاده از مثال های کاربردی و جذاب فراموش نشود . خوب است که برای آغاز و پایان صحبتتان یک برنامه ریزی ویژه داشته باشید. در آغاز مطلبی را ارائه دهید که شنوندگان را برای شنیدن مشتاق تر کند و در پایان با پیامی امیدبخش سخنرانی تان را تمام کنید.


2. تمرین: شما نمی توانید به سادگی و بدون تمرین به یک سخنران قوی و تاثیرگذار تبدیل شوید.برای تمرین در جستجوی موقعیت هایی باشید که در مقابل دیگران صحبت کنید. در آغاز می توانید صحبت در جلوی اعضای خانواده ، دوستان و سپس مهمانی ها یا گروه ها و انجمن های خودیاری را انتخاب کنید. کم کم سعی کنید موقعیت های دشوارتری را انتخاب کنید. خوب است که پس از سخنرانی از مخاطبان خواهش کنید نظراتشان را به شما ارائه دهند.


3. شنونده های خود را مشارکت دهید:
 زمانی که صحبت می کنید مخاطبان خود را در بحث شرکت دهید . در جاهایی که مناسب است سوالات هدایت کننده بپرسید و افراد را تشویق به سوال پرسیدن کنید. 
به خاطر داشته باشید که برخی از کلمات قدرت شما را به عنوان یک سخنران کاهش می دهد. مثلا عباراتی مثل "من فقط می خواهم بگویم که... "یا "من فکر می کنم که ... "اقتدار و اطمینان شما را خدشه دار می کند. 
همچنین به ریتم و لحن صحبت خود توجه کنید. اگر عصبی هستید امکان دارد که سریع صحبت کنید. در نتیجه احتمال حذف بعضی از کلمات یا استفاده از کلمات اضافه و بی معنا بیشتر می شود. خودتان را عادت دهید که آرام و شمرده صحبت کنید و با نفس عمیق خودتان را آرام کنید. نگران پراکندگی افکارتان نباشید. مکث ها یک بخش مهم از مکالمه هستند و باعث می شوند شما مطمئن، طبیعی و مقتدر به نظر برسید.
در نهایت از اینکه کلمه به کلمه از روی یادداشت هایتان بخوانید اجتناب کنید. به جای آن فهرستی از نکات مهم صحبتتان را روی کاغذهای کوچک یادداشت و سعی کنید که مطالب اصلی تان را به خاطر بسپارید.


4. به زبان بدن خود توجه کنید: اگر شما نسبت به خودتان آگاه نیستید زبان بدنتان نشانه های ثابتی در مورد حالت درونی شما به مخاطبا ن ارائه خواهد داد. اگر عصبی هستید یا به آنچه که می گویید اعتقاد ندارید، مخاطبان شما به زودی متوجه خواهند شد.
محکم بایستید، نفس های عمیق بکشید، در چشمان مخاطبان نگاه کنید و لبخند بزنید. روی یک پا تکیه نکنید و ژست هایی که غیر طبیعی به نظر می رسند را به کار نبرید. 
به جای ایستادن پشت تریبون بهتر است که در اطراف قدم بزنید. این حرکت و انرژی در صدای شما هم جاری خواهد شد و شما را فعال تر و تاثیرگذارتر خواهد کرد.


5. مثبت بیندیشید: تفکر مثبت تاثیر ویژه ای بر موفقیت شما در ارتباط خواهد گذاشت. زیرا باعث می شود که قوی تر به نظر برسید. ترس باعث می شود که در یک چرخه ی گفت و گوی منفی با خود گرفتار شوید. جملاتی مثل "من هرگز در این کار موفق نمی شوم" اعتماد به نفس شما را کاهش و احتمال این که این افکار به واقعیت تبدیل بشوند را افزایش می دهند. بنابر این قبل از سخنرانی تجسم کنید که یک ارائه ی موفق داشته اید و از این که توانسته اید تاثیر مثبتی روی دیگران بگذارید بسیار خوشحال هستید.


6. مقابله با اضطراب: ممکن است قبل از سخنرانی استرس داشته باشید. در این مواقع بهتر است که فکر کردن در مورد خود، عصبی بودنتان و ترس تان را متوقف کنید. به جای آن روی مخاطبان تمرکز کنید. به یاد داشته باشید که شما تلاش می کنید به آنها کمک کنید یا به آنها آموزش دهید و پیام شما بسیار مهم تر از ترس تان است. به جای خودتان روی خواسته ها و نیازهای مخاطبان تمرکز کنید. 
اگر زمان اجازه می دهد قبل از سخنرانی تمرینات تنفس عمیق را برای آرام شدن ضربان قلب و اکسیژن رسانی به بدن انجام دهید. 
اگرچه ممکن است تعداد مخاطبان شما بیش از صد نفر باشد فکر کنید که فقط برای یک نفر صحبت می کنید. بهتر است روی چهره هایی که دوستانه تر هستند تمرکز کنید.


7. فیلم سخنرانی های خود را تماشاکنید. شما می توانید با دیدن فیلم سخنرانی ها و ارزیابی خودتان عملکردتان را ارتقا دهید.
به تکیه کلام های خود توجه کنید. به زبان بدن خود نگاه کنید. آیا خودتان را جمع کرده اید؟ به تریبون تکیه داده اید؟ آیا به مخاطبان نگاه می کنید؟ آیا لبخند می زنید؟ چقدر طبیعی به نظر می رسید؟


در نهایت دقت کنید که چگونه اتفاقات غیر منتظره را هدایت می کنید، مثلا یک عطسه یا سوال یک مخاطب که برای آن آماده نیستید. آیا تعجب می کنید یا نگران می شوید؟ اگر بله تمرین کنید که در موقعیت های بعدی این اتفاقات را به آرامی مدیریت کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

همه ما شنیده ام که خنده بهترین دارو است ، این درست است . خنده تنش و استرس را تسکین می دهد ، موجب افزایش خلق و خو ، خلاقیت، و انرژی می شود . خنده موجب ارتباط سالم، روابط نزدیک تر و صمیمیانه، حل مناقشات می شود. شما می توانید با یادگیری خنده و بازی رابطه دراز مدت خود را سرزنده نگه دارید.

قدرت طنز و خنده

طنز نقش مهمی در روابط از جاذبه اولیه تا تعهد دراز مدت دارد. در روابط جدید ، طنز می تواند یک ابزار موثر نه تنها برای جذب فرد بلکه می تواند برای غلبه بر هر گونه ناراحتی و یا خجالت که در طول دوستیابی و روند آشنا شدن با یکدیگروجود دارد، موثر باشد. در روابط طولانی مدت ، طنز می تواند رابطه را هیجان انگیز ، تازه و پر جنب و جوش نگه دارد. همچنین می تواند بدر رفع درگیری و اختلاف نظر به شما کمک کند.

لذت بردن مشترک از طنز صمیمیت و یکدلی را افزایش می دهد. هنگامی که شما با یک دیگر می خندید ، یک پیوند مثبت بین شما ایجاد می شود. این خود مانند یک سد در برابر استرس، عدم توافق ، نا امیدی ، و تکه های بد در رابطه عمل می کند. خنده واقعا مسری است ، وقتی خنده کسی را ببینید شما نیز به خنده در می آیید. اما اگر نمی توانید به راحتی بخندید نگران نباشید راهکارهایی برای آموزش خنده به شما وجود دارد.

طنز یک درمان معجزه آسا برای مشکلات رابطه ای نیست، اما می توان آن را به عنوان یک ابزار مهم برای کمک به شما در غلبه بر نقاط پر تنش که هر رابطه ای را پریشان می کند به کار برد. 

طنز می تواند توسط راه های زیر به شما کمک نماید:

تشکیل یک تیم قوی از ارتباطات
راحتر کردن پذیرش تفاوت ها
جلوگیری از انتشار تنش
انعطاف پذیری بیشتر در در برخورد با مشکلات
در نظر گیری مشکلات به صورت کلی
افزایش خلاقیت در رفع مشکلات
چطور طنز و خنده به رفع مکلات کمک می کند:

1 : استفاده از طنز برای مهار تعارض

تعارض بخشی اجتناب ناپذیر از تمام روابط است . اتعارض می تواند در طول یک رابطه به صورت خرد وجود داشته باشد و سپس تبدیل به یک جنجال شود. در هر صورت، توانایی مدیریت تعارض شما پیش بین قدرتمند ارتباط موفق شماست.
هنگامی که تعارض و اختلاف نظر مانند آچار به سمت رابطه شما پرتاب می شود، طنز و بازیگوشی می تواند احساس های وجود در رابطه را برگرداند . استفاده ماهرانه از طنز و بازیگوشی، می تواند زمان اختلاف و دعوا را به فرصتی برای بازی و تفریح تبدیل نماید. این اجازه می دهد تا شما راحت تر نقطه نظر فرد دیگر ار پذیرفته و نیاز های خودرا انتقال داده بودن اینکه هیچ کدام جبهه بگیرید.
مراقب باشید که استفاده از طنز تبدیل به راهی برای تمسخر یکدیگر نشود.

قطع جنگ قدرت، تنش را فورا کم کرده و اجازه می دهد دوباره با احساسات باشید.
با توجه به اینکه خنده مسری است خنده شما موجب خنده طرف مقابل شده و اینگونه راهکار های سفت و سخت تفکر از بین رفته و برای رفع مشکلات خلاق تر می شوید.
کمتر تدافعی عمل می کنید و آزادی بیان بیشتری به هر دوی شما می دهد.

2 : اطمینان حاصل کنید که هر دوی شما طنز و شوخی را درک می کنید

مانند هر ابزاری ، طنز می تواند نتایج منفی و مثبت متفاوتی داشته باشد. حقه بازی، مسخره کردن، سخنان آزاردهنده و بی ادبانه می تواند آسیب جدی به رابطه و طرف مقابل وارد کند.

طنز فقط زمانی به مشکلات رابطه ای کمک می کند که مطمئن باشید هر دو طرف در موقعیت طنز هستید و از شوخی ها و شیطنت های آن آگاهید. اگر طرف مقابلتان درک درستی از شوخی ندارد حتی در مواردی که از قدرت آن آگاهید انجامش ندهید. شوخی یک طرفه به جای شوخی متقابل ، باعث آسیب به رابطه و از بین بردن احساس اعتماد می شود.
طنز در روابط باید برای هر دو نفربه یک اندازه سرگرم کننده و لذت بخش باشد. اگر همسر شما متوجه نشود حرف شما شوخی و طنز بوده ممکن است بیشتر جبهه بگیرد. بنابراین قبل از شروع شوخی اول به موقعیت و درک طرف مقابلتان فکرکنید.

 


3: از طنز برای سرپوش گذاشتن بر روی احساساتتان استفاده نکنید

طنز به شما در انعطاف پذیری بیشتر در مواجه با چالش های زندگی کمک زیادی می کند. اما زمان هایی هم وجود دارد که طنز راه سالمی نیست. آن زمانی است که از آن به عنوان سرپوشی برای احساست منفی به جالی مقابله با آن ها استفاده می کنیم. خنده می تواند یک لباس مبدل برای احساس درد، ترس، خشم، و ناامیدی باشد که شما نمی دانید آن ها را چگونه بیان کنید.
شما می توانید در مورد حقیقت به طنز صحبت کنید اما استفاده از طنز برای چیز های دروغ یا غیر حقیقی اصلا خنده دار نیست. هنگامی که شما از طنز و بازیگوشی به عنوان یک پوشش برای احساسات دیگران استفاده می کنید، موجب احساس سردرگمی و بی اعتمادی در روابط خود می شوید.

4 : رفتار بازیگوشی خود را افزایش دهید

برای پرورش شوخ طبعی و شیطنت هیچ وقت دیر نیست . اگر خودتان را در مورد شوخ طبعی محدود کنید به طور حتم در انتقال طنز و دریافت شیطنت دیگران ناتوان می شوید.

  ترس از رد و یا تمسخر زمانی که برای به خنده درآوردن دیگران تلاش می کنید قابل درک است اما زمانی که کودک بودید را به خاطر بیاورید که چگونه بدون در نظر گرفتن دیگران به بازیگوشی می پرداختید. بازی و شوخی به جا می تواند در افزایش این بعد رفتاری شما کمک نماید.

بر نشانه های غیر کلامی همسرتان دقت داشته باشید.
وقتی سعی در جلب توجه و شوخ طبعی دارد او را حمایت کنید.
به او بگویید هرگز مورد تمسخر قرار نمی گیرد.

شوخ طبعی یک رکن مهم در روابط به شمار می رود و به ایجاد احساس همدلی و رفع کدورت و جلوگیری از تعارضات کمک بسیاری می کند.

طنز و شیطنت را به زندگیتان اضافه کنید و از آثار شگفت انگیز آن بهره ببرید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

مزاحمت سایبری در هر نقطه می تواند رخ دهد، حتی در خانه، از طریق ایمیل، متن، تلفن های همراه و وب سایت رسانه های اجتماعی و ... 24 ساعت شبانه روز، هفت روز هفته، که به طور بالقوه صدها نفر از مردم درگیر شده است. برای کسانی که مزاحمت سایبری اثرات مخربی مانند احساس درد، تحقیر، خشم، افسردگی، و یا حتی خودکشی در افراد ایجاد می کند. اما این دلیل درستی برای مورد سوء استفاده قرار گرفتن نیست. شما و فرزندتان می توانید با راه کار هایی از این خطر در امان باشید.


مزاحمت سایبری چیست؟

مزاحمت سایبری رخ می دهد که فرد با استفاده از اینترنت ، ایمیل ، پیام های متنی ، پیام های فوری، وب سایت های رسانه های اجتماعی ، انجمن های آنلاین ، چت روم ، و یا دیگر فن آوری دیجیتال به آزار و اذیت ، تهدید یا تحقیر رو به رو شود.. برخلاف قلدری سنتی ، مزاحمت سایبری نیازی به نیروی فیزیکی قوی و یا ارتباط رو در رو ندارد. و هرکسی می تواند با اتصال به اینترنت و یا تلفن همراه بدون انتشار هویت واقعی دیگران را مورد اذیت قرار دهد. آن ها می تواند قربانیان را در هر زمانی از 24 ساعت با فشردن یک دکمه مورد اذیت قرار دهند و قربانیان در هیچ کجا و هیچ زمانی از اذیت آن ها در امان نیستند.


اگر شما در حال حاضر قربانی مزاحمت سایبری هستید ، مهم است به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید . همانطور که بیش از یک سوم از جوانان از مزاحمت سایبری در برهه ای از زمان در زندگی خود رنج می بردند.

آسیب های مزاحمت سایبری چگونه است؟ 

ارسال پیام های تهدید آمیز و یا تمسخر از طریق ایمیل، متن، پیام کوتاه 
هک کردن حساب کاربردی شما و دسترسی به ایمیل ها و اطلاعات شخصیتان
ایجاد پروفایل و یا وب سایتی با نام شما و انتشار مطالب غیر اخلاقی
تهدید شما به انتشار عکس های شخصی در فضای مجازی
انتشار متن ها و پیام ها حاوی موضوعات جنسی و غیر اخلاقی
باج گیری مالی

اثر مزاحمت سایبری

هر نوع قلدری می تواند احساس درد، خشم، درماندگی، تنهایی ، حتی خودکشی ، در فرد ایجاد کند و یا منجر به مشکلاتی از قبیل افسردگی، اضطراب، و عزت نفس پایین شود. در بسیاری از موارد ، مزاحمت سایبری می تواند حتی دردناک تر از قلدری سنتی باشد چون :

- مزاحمت سایبری می تواند در هر نقطه و در هر زمان رخ دهد، حتی در مکان هایی که شما به طور معمول احساس امنیت ، می کنید مانند خانه خود. به نظر می رسد هیچ مکان و زمان خاصی از دست تهدید های آن ها در امان نیستید. 
- بسیاری از مزاحمت سایبری به صورت ناشناس انجام می شود . بنابراین فرد از اینکه شناخته نمی شود و شما نمی توانید خیلی دقیق موضوع را پیگیری نمایید جسور تر شده و بیشتر از قلدری سنتی عمل کرده و نگران شناخته شدن و یا آسیب دیدن نیست.
مزاحمت سایبری می تواند در جلوی چشم هزاران نفر انجام شود. اینترنت و شبکه های اجتماعی بیش از هزاران نفر کاربر آنلاین دارند که می تواند اطلاعا را در لحظه مشاهده نمایند.

نکاتی برای شما در برخورد با مزاحمت سایبری


اگر شما توسط مزاحمان سایبری هدف قرار گرفته اید ، مهم است که به هر گونه پیام یا پست نوشته شده است در مورد شما ، هر چقدر مضر و یا نادرست است پاسخ ندهید . پاسخ تنها وضعیت را بدترمی کند زیرا تحریک شما به پاسخ دادن دقیقا همان چیزی است که مزاحمان می خواهند.

این نیز بسیار مهم است که شما به دنبال انتقام نباشید و خودتان به یک مزاحم سایبری تبدیل نشوید زیرا این موضوع نیز هیچ اتفاق مثبتی ایجاد نکرده و وضعیت بدتر می شود.

در عوض بهترین راه برای پاسخ دهی این است که :
- از یک بزرگتر کمک گرفته و پیام هارا به او نشان دهید.
- از پلیس سایبری کمک بخواهید . آنها بدون فاش شدن هویت شما و با حفظ آبرویتان به شما کمک می کنند.
- شماره تماس ها و ID های مزاحم را مسدود نمایید.

اگر شما سوء استفاده سایبری می شوید :

- خودتان را سرزنش نکنید. این تقصیر شما نیست. نباید احساس شرمندگی کنید زیرا آن فرد یا افراد مشکل دارند نه شما.
- سعی کنید مزاحمت سایبری را از دیدگاه مزاحم ببینید و اهداف و نیت او را بررسی کنید تا بتوانید واکنش مناسب داشته باشید.
- پیام های مزاحم را پاک کنید. انها هرگز در مورد حقیقت شما درست نیستند. بی توجهی به آ نها ارزش های مثبت تان را نمایان می کند.
- دریافت کمک . صحبت کردن با پدر، مادر، معلم، مشاور، و یا دیگر بزرگسالان مورد اعتماد .
- مهارت های مقابله با استرس را یاد بگیرید. پیدا کردن راه هایی برای از بین بردن استرس می تواند شما را انعطاف پذیرتر نماید.. ورزش ، مدیتیشن ، مثبت صحبت کردن با خود ، آرامش عضلانی و تنفس همه راه های خوبی برای مدیریت استرس از مزاحمت سایبری می باشد.
- وقت خود را صرف انجام کارهای لذت بخش کنید . وقت گذرانی با دوستانی که در جریان مزاحمت سایبری نیستند، موضوع مزاحمت را برایتان کمرنگ تر می کند.


جلوگیری از مزاحمت سایبری قبل از شروع :

برای ایمن ماندن با فن آوری، بهتر است به فرزندان خود در زمینه های زیر آموزش هایی داده شود :
- اطلاعات شخصی مانند شناسه و رمز عبور خودرا به هیچ کسی نگویند.
- با افراد غریبه ارتباط برقرار نکنند.
- پیام های نا آشنا را باز نکرده حذف کنند.
- در مورد ترس ها و موضوعات شخصی در فضای مجازی با کسی درد و دل نکنند.
- - عکس های خصوصی را حتی در ایمیل شخصی خود نگه ندارند.
- فلش مموری خودرا جایی جا نگذارند و یا قرض ندهند.
- اگر پیامی در زمان عصبانیت نوشتند، در ارسال آن تامل کنند.
- فراموش نکنند در مراکز عمومی شناسه و رمز خودرا جهت خارج شدن از پروفایل شخصی پاک کنند. 


 نظارت بر استفاده از فن آوری فرزند تان


صرف نظر از استقلال فرزندتان، شما می توانید به صورت مثبت بر استفاده از فناوری توسط او نظارت کنید.

- به جای دادن یک لب تاب شخصی به او کامپیوتری در جای شلوغ خانه قرار دهید تا بتوانید به راحتی بر کار های او بدون جلب توجه اش نظارت کنید.
- آموزش به فرزندتان که همه سایت ها اطلاعت درستی ندارند و همه چت روم ها افراد فرهنگی نیستدن و ممکن است افرادی از اعتماد آن ها سوء استفاده نمایند.
- فیلتر کردن برنامه هاو سایت های غیر اخلاقی
- بروز بودن اطلاعات و آسنایی با کلمات مخفف و رمز های رایج و ترفندهای رایج بین جوانان
- با برگذاری یک مهمانی سعی کنید دوستان فرزندتان را بشناسید. هرگز او را از ارتباط با دوستی بدون داشتن دلیل منطقی منع نکنید.
- به او آموزش دهید که اگر پیام تهدید آمیزی دریافت کرد سریعا شما را در جریان قرار دهد.
- سعی کنید الگوی خوبی برای فرزندتان باشید.
- قوانین و مقررات خاصی برای استفاده از کامپیوتر و ... برای فرزندتان در نظر بگیرید.
- وقت های اضافی او را مدیریت نمایید.
- همدلی و صمیمیت را در فضای خانه خود پرورش دهید.
- مهارت های ارتباطی را به فرزندتان آموزش دهید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

کمرویی نوعی معلولیت اجتماعی است و اگر درمان نشود ممکن است به صورت بیماری در آید .کمرویی یک توجه غیر عادی و مضطربانه به خویشتن در یک موقعیت اجتماعی است که شخص دچار نوعی تنش روانی –عضلانی میشود و رفتارهای غیر عادی از او سر میزند .

بعضی فکر می کنند کمرویی افراد نشانه ادب ومتانت و سنگینی آنهاست و کمرویی را برای دختران نشانه عفت وحیا می دانند در صورتی که کمرویی برای هر دو جنس یک معلولیت اجتماعی است .


سه جز اصلی کمرویی


به گفته دکتر برناردو از موسسه تحقیقات کمرویی، کمرویی دارای سه مولفه است: 

خود آگاهی بیش از حد - شما بیش از حد از خود آگاه هستند، به خصوص در موقعیت های اجتماعی .


ارزیابی منفی بیش از حد از خود – شما تمایل دارید خودتان را منفی ببینید.


اشتغال ذهنی منفی بیا از حد به خود -
 شما تمایل به توجه بیش از حد به کارهای اشتباهتان دارید وقتی در یک جمع قرار دارید.


چرا افراد خجالت می کشند؟


همه ما به دلایل مختلف و درجات متفاوتی این حس را تجربه می کنیم؛ اگرچه دلیل آن اغلب بین افراد مشترک است و به یکی از موارد زیر ختم می شود:


۱) تصویر ضعیف از خود: این مسأله می تواند از دوره نوجوانی افراد شکل گرفته باشد؛ زمانی که ویژگی های منحصر به فرد ما برای اطرافیان مان جالب به نظر نمی رسد و ما فکر می کنیم آنها بی ارزش هستند و سعی می کنیم خودمان را شبیه دیگران کنیم و در نتیجه دیگر خودمان نیستیم و حتی احساسات مان، احساسات واقعی ما نیست. این افراد معمولا حتی نمی دانند توانایی ها و استعدادهای واقعی شان در چیست؛ فقط فکر می کنند هر شخص دیگری نسبت به آنها جالب تر و بهتر است.


۲) فکر کردن بیش از حد به خود: هنگامی که در کنار دیگران هستیم، نسبت به کارهای مان و آنچه انجام می دهیم، حساس تریم؛ به خصوص وقتی که در مرکز توجه همه باشیم. این فکر، در ما اضطراب ایجاد می کند و باعث می شود تمامی حرکات مان برای خودمان سئوال برانگیز باشد و فکر کنیم آنها را اشتباه انجام داده ایم! این مسأله می تواند افکارتان را به شکل یک کهکشان مارپیچی به سمت پائین سوق دهد.


۳) برچسب زدن: 
وقتی که خود را یک فرد خجالتی می شناسیم و این برچسب را روی خودمان می زنیم، از لحاظ روانی به مرور با این احساس خو گرفته و زندگی می کنیم و شاید برای همیشه در ما باقی بماند. هنگامی که برچسب عمل یا صفتی را به خود می زنید، آن صفت به صورت ثابت روی شما باقی می مانند و با همان زندگی خواهید کرد.


چطور بر کمرویی خود غلبه کنیم؟


ما در هر موقعیتی می توانیم بر کمرویی خود با افزایش آگاهی و تمرین عملی غلبه کنیم. ما در زیر راهکار های را برای کمک به شما پیشنهاد می دهیم:


درک کمرویی خود


نوع کمرویی خود را شناسایی کنید و دریابید که چه تأثیری بر زندگی شما دارد. همان لحظه که احساس خجالت می کنید، فکر می کنید چه چیزی شما را نگران می کند و در چه موقعیت هایی این حس به شما دست می دهد.


توجه به خودآگاهی


دریابید که جهان و نگاه همه افراد به شما نیست و مردم آنقدر گرفتاری دارند که فرصتی برای نگاه کردن به شما نخواهند داشت. به جای اینکه دائم نگران خود باشید و خودتان را تماشا کنید، خودتان را یکی از افراد دیگر و جزء یکی از آنها بدانید. خود را در برابر موضوعی که منجر به خجالتی شدن شما می شود مسلح کنید و افکار خود را در اختیار بگیرید، اولین قدم مبارزه و غلبه بر کم رویی، آگاهی و رفتن به سوی هرگونه تغییر و یا بهبود زندگی است.


اشخاص را زیاد بزرگ نکنید


همانند نکته فوق، اهمیت ویژه ای را بفردی که با وی صحبت میکنید قائل نشوید. هرگاه اینگونه جلوه دهید که او برای شما بی اندازه ممتاز میباشد، او نیز شروع خواهد کرد به همین منوال فکر کردن. به وی بعنوان یک انسان با تـمـام مـعایـب و خـصـوصـیـات یک فـرد عادی نـگاه کنید. گفتگو کردن در حالت برابر، بسیار دلپذیرتر از صـحبت کردن با تـکبر و یا با چشم حقارت خواهد بود.


خودتان را دوست بدارید


یاد بگیرید از خودتان قدردانی کنید و احساسات و استعدادهای خاص خود را دوست داشته باشید. یک نامه عاشقانه برای خودتان بنویسید و کارهایی را انجام دهید که از آن لذت می برید. از بدن خود بابت زحماتی که کشیده است، تشکر کنید. زمانی را به خویش اختصاص دهید و به خودتان رسیدگی کنید.


یافتن نقاط قوت خود


همه ما ویژگی های منحصر به فرد و شیوه های متفاوتی برای بیان خود داریم. دانستن این مساله بسیار اهمیت دارد که اگر هر کاری را به طور کامل انجام دهیم، خوب و عالی است، حتی اگر با شکل عام و عادی آن متفاوت باشد. اگر همه افراد یکسان باشند، جهان، جای کسل کننده ای خواهد شد. کاری را که در آن مهارت دارید، پیدا کرده و روی آن تمرکز کند. شناسایی توانایی های تان، اعتماد به نفس و رضایت خاطر را در شما افزایش خواهد داد و کمک خواهد کرد خودتان را بهتر بشناسید. خواهید دید که چگونه قدرت منحصر به فردتان، به شما یک امتیاز داده و باعث مزیت و تفاوت شما از دیگران خواهد شد.


از طرد شدن نهراسید


قهرمانان برجسته مشت زنی درحالی پا بمیدان میگذارند که احتمال شکست برایشان وجود دارد. به همین ترتیب شما نباید انتظار داشته باشید همیشه موفق باشیـد. هیچ چیز ۱۰۰% نیست. بنابراین رویـارویی با یک فرد را بعنوان یک تجربه آموزنده درنظر بگیرید. ترفند کار در این است که خودآگاه (تمرکز حواس بخود) نباشید. کمرویی، تـردید و دودلی هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می کنید. در عوض افـکـارتـان را سراسر به شخصی که در حال گفتگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهیدبرد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.

تنفس عمیق


اضطراب و ترس را می توان کنترل کرد اگر یاد بگیرید برای غلبه بر آنها چطور محکم باشید. یکی از روش های ساده برای کنترل این احساسات و رسیدن به آرامش، کشیدن نفس عمیق با چشم های بسته است. هنگامی که نفس عمیق می کشید، فقط بر روی تنفس خود تمرکز کنید. در حالی که از همه افکار بد دور هستید، نفس عمیق بکشید و عمل بازدم را به آرامی انجام دهید. روش دیگر، یوگا است. از هنگامی که شروع به دم و بازدم می کنید، آنها را بشمارید. کم کم شمارش دم را کنار گذاشته و فقط بازدم های خود را شمارش کنید؛ مثلاً چهار عدد تنفس دم برای چهار عدد بازدم؛ بدین معنی که زمان و سرعت بازدم خود را کاهش دهید و در مقایسه با دم، بازدم کمتری داشته باشید. به کار ادامه دهید تا احساس آرامش کنید. این کار را حتی در یک مکان کوچک هم می توان
انجام داد.


رهایی از اضطراب


یکی از تعاریف اضطراب این است که «اضطراب عبارت است از انرژی مسدود شده که باید آزاد شود.» و این انرژی را می توان از طریق حرکات فیزیکی آزاد کرد. ورزش هایی همچون دویدن و پیاده روی، می توانند به آزاد کردن این انرژی کمک کنند، همین طور ذهن را به سمت موضوع دیگری منحرف می کنند و این به تجدیدنظر در دیدگاه ها نیز کمک خواهد کرد. روش دیگر، مراقبه (مدیتیشن عضلات) است. هر قسمت از بدن خود را به مدت ۳ تا ۵ ثانیه سفت و منقبض و سپس رها کنید تا اینکه به بالای سرتان برسید. در این حین، نفس کشیدن را فراموش نکنید.


تجسم موقیعت خوب


خود را در موقعیتی تصور کنید که در آن فردی با اعتماد به نفس و شاد هستید. این فکر به شما کمک می کند هنگامی که در آن موقعیت قرار می گیرید، همان احساس را داشته باشید.


تمرین و تمرکز


کلمات می توانند انرژی باورنکردنی به انسان بدهند. آنچه ما بارها و بارها با خود می گوییم، ذهن ناخودآگاه مان می شنود. اگر با خود بگوییم که من ناتوان و بیش از حد در انجام کارها خجالتی هستم، همین اتفاق خواهد افتاد. ما آنچه هستیم که خود می خواهیم و خودباور داریم. اگر مرتب با خود تکرار کنیم که من فردی بااعتماد به نفس و توانا هستم، ذهن ناخودآگاه ما آن را درک خواهد کرد. اما تفکر و تجسم مثبت می تواند ما را در راه اصلاح الگوهای تفکر قرار دهد.


مقابله با شرایط بد و ناراحت کننده


وقتی موقعیت ها و مکان هایی را که در آن احساس خجالت می کنید، ترک می کنید، در اصل کمرویی خود را تقویت کرده اید. به جای این کار با آن روبه رو شوید و مقابله کنید. این کار باعث از بین رفتن ترس و رشد شخصیت شما می شود.


پذیرفتن شکست ها


بپذیرید که احتمال دارد از طرف دیگران پذیرفته نشوید؛ اما به خاطر داشته باشید که این بخشی از زندگی است و تمامی افراد آن را تجربه کرده اند. شکست بخشی از فرآیند یادگیری است و تو تنها نیستی.


برچسب نزنید


از اینکه به خود برچسب خجالتی بودن بزنید، بپرهیزید. شما منحصر به فردید و خودتان هستید. شما زیبا هستید؛ هیچگاه فراموش نکنید.


مهارت های اجتماعی


مثل تمامی مهارت های دیگر، مهارت های اجتماعی نیز از طریق تمرین و تجربه رشد می کنند. هر چقدر بیشتر تمرین کنید. دفعه بعد آسانتر خواهد شد. اگر قرار است در موقعیت سختی قرار بگیرید، می توانید حتی با خود تمرین کنید که چه حرف هایی بزنید.


تصور شرایط سخت


بعضی اوقات، به علت کمبود مهارت های اجتماعی نیست که موفق نمی شویم، بلکه به دلیل کمبود اعتماد به نفس و ترس از شکست است. خود را در موقعیت سخت تصور کنید تا ترس تان از آن شرایط و از قرار گرفتن در موقعیت های سخت از بین برود. اگر به طور مکرر خود را در آن شرایط تصور کنید، پس از مدتی متوجه می شوید که آن شرایط خیلی هم سخت نیستند. ممکن است در وهله اول تصور و پذیرش آن کمی سخت باشد؛ ولی بعد به آن خواهید خندید.


بهترین احساس


رفتن به باشگاه ها و رستوران ها خوب است، اما نه برای همه افراد. آنچه به شما احساس آرامش می دهد، در خود بیابید. فعالیت ها و مکان هایی را پیدا کنید که بهترین احساس را برای شما به ارمغان می آورند. شما مجبور نیستید هر کاری را که دیگران انجام می دهند، انجام دهید.


تمرکز در لحظه


به آنچه که انجام می دهید، آگاه باشید. وقتی در حال مکالمه با شخصی هستید، اینکه ظاهر شما چگونه است و چگونه به نظر می رسید را فراموش کنید و روی کلمات متمرکز شوید.


از شما شروع میشود


هــنگامی که کمرویی خـود را کـه مـستلزم پایـداری و گـذشـت زمـان اسـت پـشـت سـر گذاشـتید خواهید دید به چه اندازه زندگی شما دچار تحول میشود. در این زمان با ترس کمتری به سراغ چیزهایی که می خواهید خــواهید رفت. در اینجا رازی نهفته اسـت: تا بحال اتفاق افتاده که داخل اطاقی شوید و آن احساس دستپاچگی و اضطراب به شـمـا دسـت بـدهد. به خاطر داشـتـه باشـیـد کـه اغلب افرادی که ملاقات می کنید خود آنقدر سرگرم و دل واپس این میباشند که دیگران در موردشان چگونه می انـدیـشـند کـه دیگر متوجه شما نخواهند شد تا بتوانند درمورد شما قضاوت کنند.


تمرکز بر موفقیت ها


وقتی نکات گفته شده را رعایت کنید، کم کم می توانید بر کمرویی خود غلبه کرده و به فکر موفقیت های آینده باشید. شما نسبت به حقایق، به بینش جدیدی رسیده اید و می توانید خود را متفاوت از قبل ببینید. هنگامی که به این موفقیت ها دست یافتید، آنها را در یک دفتر یادداشت کرده و فهرستی از آنها تهیه کنید. با این کار اعتماد به نفس تان افزایش می یابد و به سمت چیزی حرکت خواهید کرد که می تواند برای شما مفید باشد.

برای دریافت مقاله اصلی بر روی لینک زیر کلیک نمایید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

اختلال خود زشت پنداری (BDD) چیست؟

اختلال خود زشت پنداری یک نوع بیماری روانی است که فرد بیمار به طور مداوم در مورد طرز نگاه کردن مردم نگران است.

افراد مبتلا به اختلال خود زشت پنداری ممکن است به چیزهایی فکر کنند که اصلا وجود ندارد و یا اصلا دیگران متوجه آن نمی شوند.

شدت اختلال خود زشت پنداری متفاوت است اما در بسیاری از افراد مبتلا باعث استرس شده و می تواند به حدی شدید شود که در عملکرد افراد در محل کار، مدرسه و یا در روابط اجتماعی فرد اختلال ایجاد کند.

اختلال خود زشت پنداری به چه میزان شایع است؟

تصور می شود که 1 تا 2 درصد از افراد جامعه به این بیماری روانی مبتلا باشند. میزان شیوع اختلال خود زشت پنداری در بین زنان و مردان تقریبا به یک اندازه است. اختلال خود زشت پنداری معمولا از سنین نوجوانی شروع می شود. در این سنین نگرانی در مورد ظاهر آغاز می شود.

متاسفانه میزان خودکشی در این افراد بالاست.

چه چیزی باعث بروز استرس در افراد مبتلا به اختلال خود زشت پنداری می شود؟

هر عضوی از بدن می تواند باعث بروز این اختلال شود اما علل شایع بروز اختلال خود زشت انگاری عبارتند از:

ظاهر پوست صورت و به طور کلی صورت شامل اندازه و شکل چشم ها، بینی، گوش ها و لب ها
اندازه و شکل تقریبا تمام اعضای بدن از جمله باسن، ران، شکم، پاها، سینه و آلت تناسلی
شکل و اندازه ی کلی بدن
تقارن بدن و یا تقارن در یکی از اعضای بدن

علائم اختلال خود زشت پنداری چه چیزهایی هستند؟

علائم اختلال خود زشت پنداری به طور کلی به عامل بروز این اختلال بستگی دارد اما به طور کلی می توان گفت که اختلال خود زشت انگاری می تواند باعث بروز علائم زیر شود:

فکر کردن به مشکل برای مدتی طولانی در طول روز و به صورت مداوم و هر روزه
نگرانی در مورد شکست در مراحل و چالش های زندگی به خاطر ظاهر فیزیکی

این اختلال اغلب باعث احساس ناراحتی شده و می تواند به رژیم های غذایی و ورزشی ثابت شده و همچنین باعث می شود که این افراد در مورد ظاهر خود بارها و بارها از دوستان و یا اعضای خانواده خود سوال بپرسند و البته در نهایت نیز جواب های آنها را باور نمی کنند.

همچنین ممکن است این افراد به صورت مداوم تلاش در پنهان کردن مشکل خود داشته باشند.

این افراد ممکن است به صورت مداوم تمایل به استفاده از درمان های مختلف برای زیبایی پوست و یا انجام عمل های جراحی زیبایی داشته باشند (حتی زمانی که پزشک متخصص انجام این کارها را غیر ضروری تشخیص داده باشد.) تکرار عمل های جراحی زیبایی نیز از جمله علائم این اختلال است.

موارد شدید اختلال خود زشت پنداری می تواند به اضطراب، افسردگی و یا حتی فکر کردن و اقدام به خودکشی منجر شوند.

علل اختلال خود زشت پنداری چه چیزهایی هستند؟

علل این اختلال هنوز ناشناخته است. اما ممکن است عوامل ژنتیکی و همچنین مصرف مواد مخدر خاص مانند اکستازی در دوران نوجوانی در بروز اختلال خود زشت انگاری تاثیر داشته باشند.

البته استاندارد های خاص جوامع غربی که در رسانه های جمعی به نمایش گذاشته می شود نیز تاثیر بسیار زیادی بر روی افراد آسیب پذیر گذاشته و می تواند آغازگر این اختلال باشد.

اختلال های مشابه اختلال خود زشت پنداری

اختلال ترس از مکان های شلوغ

یک نوع اختلال اضطرابی است که باعث احساس ترس از مکان ها و موقعیت هایی میشود که خارج شدن از آن ها دشوار است.

در موارد شدید این بیماری، فرد بیمار به طور کامل خانه نشین می شود. با این حال افرادی که به علت احساس هراس در خانه می مانند ممکن است علت این رفتار آنها اختلال ترس از مکان های شلوغ نبوده و در واقع ممکن است آنها از اختلال خود زشت انگاری رنج ببرند.

اختلال وسواس ناخواسته (OCD)

این اختلال باعث بروز افکار و تصورات تکراری و ناخواسته و انجام اعمال تکراری اجباری می شود.

افراد مبتلا به اختلال خود زشت پنداری  به نحوی از یک وسواس نسبت به ظاهر خود رنج می برند و می توان گفت که اختلال خود زشت پنداری نوعی از اختلال وسواس ناخواسته است.

علاوه بر این افرادی که اختلال خود زشت پنداری در آنها تشخیص داده می شود، از اختلال وسواس ناخواسته نیز رنج می برند.

بی اشتهایی عصبی

اختلال خود زشت پنداری می تواند به اشتباه "بی اشتهایی عصبی" تشخیص داده شود زیرا که هر دوی این بیماری ها با ظاهر افراد سر و کار دارند.

البته ممکن است یک نفر به صورت همزمان به هر دو اختلال مبتلا باشد.

ترس از اجتماع

ترس از اجتماع نوعی اختلال روانی است که باعث ترس از تعامل با افراد می شود.

افراد مبتلا به ترس از اجتماع ممکن است نسبت به امکان قضاوت، انتقاد، تمسخر و یا تحقیر شدن توسط دیگران احساس نگرانی کنند.

اگر نگرانی فرد ریشه در ظاهر وی داشته باشد، ممکن است در واقع اختلال خود زشت پنداری عامل زمینه ای این بیماری باشد.

تریکوتیلومانیا

این اختلال یک اختلال روانی نادر است که در آن فرد مبتلا بدون اختیار موهای خود را می کند.

اگر این اختلال به علت نگرانی نسبت به ظاهر بروز کرده باشد ممکن است علت زمینه ای اصلی آن اختلال خود زشت پنداری باشد.

دستکاری کردن لکه های پوستی و جوش ها نیز برای مدتی طولانی نیز می تواند نشانه ای از یک اختلال شبیه به تریکوتیلومانیا باشد.

اختلال خود زشت پنداری شبیه به بسیاری از اختلال های روانی دیگر است و ممکن است به اشتباه تشخیص داده شود.

درمان اختلال خود زشت انگاری چگونه است؟

درمان در بسیاری از موارد شامل ترکیبی از درمان شناختی رفتاری (CBT) و آموزش مقابله با اضطراب و همچنین دارو می باشد.

در بسیاری از موارد ممکن است پزشک همزمان با دارو، روان درمانی نیز تجویز کند.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

اعتیاد جنسی چیست؟

اعتیاد جنسی که بعضا با اختلال رفتار های جنسی بیش از حد نیز شناخته می شود عبارت است وسواس در یک رفتار و یا افکار جنسی که می تواند بر روی احساس، شغل، روابط اجتماعی و سایر ابعاد زندگی شما تاثیر بگذارد.

اعتیاد جنسی ممکن است شامل یک تجربه جنسی لذت بخش باشد که به صورت وسواسی انجام می شود. و یا اعتیاد جنسی ممکن است شامل توهمات، افکار و یا فعالیت های جنسی خارج از مرز های قوانین عرفی، اجتماعی و اخلاقیِ جامعه باشد.

مهم نیست این اختلال چه نامی داشته باشد، مهم این است که اگر این حالت درمان نشود ممکن است شما به اعتماد به نفس خود، روابط، کار و یا حتی به افراد دیگر صدمه وارد کنید. اما با درمان اعتیاد جنسی می توانید این رفتار ها را مدیریت کرده و تحت کنترل قرار دهید.
علائم اعتیاد جنسی چه چیزهایی هستند؟

اعتیاد جنسی ممکن است یک عمل جنسی معمولی باشد که به صورت افراطی انجام می شود. این رفتار ها زمانی که به صورت وسواس گونه انجام شوند می توانند به یک مشکل و معضل برای خودتان و یا دیگران تبدیل شوند.

سایر رفتار های افراد مبتلا به اعتیاد جنسی ممکن است خارج از مرز های مشخص شده ی آن جامعه باشد. به این رفتار ها انحرافات جنسی گفته می شود که می توانند از پوشیدن لباس های نامناسب تا کودک آزاری باشند.

علائم اعتیاد جنسی انواع و شدت های متفاوتی دارد. برخی از نشانه هایی که ممکن است از افراد مبتلا به اعتیاد جنسی سر بزند عبارتند از:

تحریک های جنسی شما بیش از حد است و احساس می کنید قادر به کنترل کردن آنها نیستید.
حتی اگر یک حس شما را مجبور به انجام یک واکنش جنسی خاص بکند باز با این وجود ممکن است این فعالیت جنسی به شما احساس لذت و رضایت ندهد و عطش شما را برطرف نکند.
شما برای فرار از مشکلات دیگری مانند تنهایی، افسردگی، اضطراب و یا استرس به رفتار های جنسی اعتیادی روی می آورید.
با وجود اینکه ممکن است عواقب جدی در انتظار شما باشد اما شما به رفتار های جنسی پر خطر خود ادامه می دهید. این عواقب می توانند مواردی مانند ابتلا به بیماری های مقاربتی، اختلال در روابط خانوادگی، مشکل در محل کار و یا مشکلات قانونی و عرفی باشند.
ممکن است برقراری رابطه عاطفی و حفظ آن برای شما مشکل باشد. این حالت ممکن است حتی بعد از ازدواج نیز بروز کند.

 

5 مرحله اعتیاد

از نظر دانشمندان، مراحل اعتیاد به پورنوگرافی به 5 مرحله (مواجهه، اعتیاد، افزایش، حساسیت‌زدایی و عمل) خلاصه می‌شود:

مرحله مواجهه: بیشتر افرادی که به پورنوگرافی اعتیاد دارند، دیدن و تماشای فیلم‌های مستهجن را از سنین پایین شروع می‌کنند.

مرحله اعتیاد: در این مرحله فرد مبتلا نمی‌تواند از دیدن و تماشای فیلم مستهجن اجتناب کند.

مرحله افزایش: در این مرحله روزبه‌روز میزان دسترسی افزایش می‌یابد و بیمار نمی‌تواند از آن دست بکشد.

مرحله حساسیت‌زدایی: در این مرحله دیگر بیمار با دیدن فیلم و تصاویر مستهجن مانند اوایل تحریک نمی‌شود بنابراین سعی می‌کند با استفاده بیشتر و متنوع‌تر از مواد پورنوگرافی به حساسیت اولیه دست پیدا کند درحالی که دیگر این اتفاق نمی‌افتد.

مرحله عمل: در این مرحله فرد از دنیای پورنوگرافی خارج و وارد اعمال پورنوگرافیک می‌شود.



چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم؟

اگر احساس می کنید که رفتار های جنسی شما خارج از کنترل است، به ویژه اگر این رفتار ها باعث بروز مشکلاتی برای خودتان و یا دیگران شده اند حتما به پزشک مراجعه کنید. رفتار های ناشی از اعتیاد جنسی تمایل دارند که به مرور زمان شدید تر و غیر قابل کنترل تر شوند. بنابراین مراجعه به موقع به پزشک و تشخیص زود هنگام و اقدام برای درمان آن می تواند به شما کمک بیشتری بکند. تکیه بر اراده خودتان برای مقابله با این رفتار های جنسی ممکن است موفقیت آمیز نباشد، زیرا که در برخی موارد این اختلال بسیار قدرتمند می شود.

در ادامه به برخی از سوالاتی که ممکن است پزشک از شما بپرسد تا بتواند اختلال شما را تشخیص بدهد اشاره می کنیم:

آیا قادر به کنترل برانگیختگی جنسی خود هستید؟
آیا رفتار های جنسی شما منجر به بروز مشکلات در روابط اجتماعی، کار و یا پیامد های منفی مانند بازداشت شدن، شده است؟
آیا تا به حال پیش آمده است که برای پنهان کردن رفتار های جنسی خود مجبور باشید کار خاصی انجام دهید؟
آیا افکار جنسی به صورت مداوم ذهن شما را مشغول کرده است؟ (حتی زمانی که نمی خواهید به آنها فکر کنید.)

در موارد زیر بلافاصله به پزشک مراجعه کنید:

اگر فکر می کنید که رفتار های جنسی کنترل نشده شما ممکن است منجر به آسیب رساندن به خودتان و دیگران شود.
اگر این مشکل به حدی شدید شد که شما به فکر مواردی مانند خودکشی افتاده اید.
اگر شما به اختلال دو قطبی و یا سایر مشکلات روانی که منجر به بروز واکنش های ناگهانی می شود هستید و حس می کنید که رفتار های جنسی شما ممکن است از کنترلتان خارج شود.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 

اخبار فرهنگی - چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

در روزگاری که جامعه مجازی و شبکه های اجتماعی یکی از ارکان اصلی ارتباط افراد با یکدیگر شده است، ستارگان و چهره های هر جامعه ای نیز این صفحات را برای ارتباط بهتر با طرفداران خود و مردم انتخاب کرده اند.

 چهره های جامعه ما نیز از این قضیه مستثنی نیستند و بسیاری از ستارگان سینما، موسیقی، ورزش، سیاست و ... ما با داشتن یک یا چند صفحه در شبکه های اجتماعی مختلف قصد در ارتباط مستمر و دوطرفه با مردم دارند.

در این سری مطالب ما تصمیم گرفته‎ایم گزیده ای از فعالیت چهره های ایرانی در شبکه های اجتماعی نظیر اینستاگرام، فیسبوک، توئیتر و ... در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم.


******


گویا دختر زهرا اشراقی (سمت چپ) در انتخاب روسری های رنگی و عینک های متفاوت پیرو مُد مادرش (سمت راست) است.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
پرافتخارترین ورزشکار تاریخ ایران با 7 مدال طلای جهان و المپیک با خونسردی ذاتی اش کاپ قهرمانی را به عکاس نشان می‌دهد. گویا همه این افتخارات برایش هیچ است!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
آناهیتا همتی یک مار پیتون را به گردنش انداخته و عکس گرفته است. دهان مار زبان بسته را هم گره زده!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
سلفی بابک جهانبخش و همسرش. بابک آلبوم جدیدش را هفته پیش روانه بازار کرد و هوادارانش را به وجد آورد.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
حسین ماهینی عکس روی بک گراندِ آیفونش با مادر و برادر زاده اش را راس ساعت 12 شب روز تولدش به اشتراک گذاشت؛

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
فتوشاپ و والیبال و عرق ملی که با هم ترکیب شوند میشود این عکس تینا آخوند تبار!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
این دختر خانم تپل، مژده لواسانی مجری پر سر و صدای تلویزیون است

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
خواهران اسکندری در کنار گیتی خامنه دوست داشتنی. همه دهه شصتی ها از خانم خامنه خاطرات شیرینی دارند.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


عکس آتلیه ای گوهر خیر اندیش

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
لنز دوربین نشکنه سیاوش جان اینجوری که شما اخم کردی! البته احتمال خوردن دکمه های پیرهن سیاوش خیرابی به لنز هم وجود داره!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
سلفی پیشکسوتانی که لبخند فراوانی بر لبان همه ما آورده اند. سیروس گرجستانی، فتحعلی اویسی و نادر سلیمانی.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


علی صادقی که هیچ وقت فرق شوخی و جدی اش را نمی توان فهمید، چون هیچ فرقی ندارند! در کنار نیما شاهرخ شاهی، احتمالا در پشت صحنه یک فیلم.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
الهام چرخنده این عکس را در یزد گرفته است.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
سپند امیرسلیمانی در یک حرکت انتحاری خود را به این روز انداخت!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
عکس جدید بهنوش بختیاری. همین!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
آتش بس 2 اولین حضور پژمان در سینما است. با انتشار این عکس این موضوع را اعلام کرد.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
مطمئناً محمود بصیری مظلوم ترین ممنوع التصویر تاریخ است! خدا را شکر که بار دیگر به قاب تلویزیون بازگشته و در فیلم جدید آقای جوزانی ایفای نقش کرده است. با آرزوی سلامتی برای آقای بصیری دوست داشتنی.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
علیرام نورایی که طرفداران زیادی در اینستاگرام دارد، این عکس را در حال بدنسازی به اشتراک گذاشت.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
عکسی نوستالژیک مربوط به سریال خاطره انگیز تب سرد. 12 سال پیش.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


رضا و اشکان حسابی از تمدید قرارداد کی‌روش خوشحالند، چون با وجود بازی در لیگ های نامعتبر حاشیه خلیج فارس، خیالشان راحت است که حداقل تا 4 سال دیگر فیکس تیم ملی خواهند بود.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
لیندا کیانی و نرگس محمدی پس از سفر برزیل بار دیگر یکدیگر را پیدا کرده اند. البته در یک رقابت آشپزی!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
سلفی بهاره کیان افشار و الیکا عبدالرزاقی.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
باران کوثری که مشخص است از عکسی که گرفته شده شوکه شده است!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
این هم سلفی محسن یگانه و آقای مرغ دریایی!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
میلاد کی‌مرام و هنگامه قاضیانی با ژست جالب در کنار جایزه‌ جشن خانه سینما.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
تولد تیام است، دختر 10 ساله فرهاد که قرار نیست بیخیال این 4 شود!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
ملیکا شریفی نیا در کنار مادرش آزیتا حاجیان.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
این عکس جالب را هم محمدرضا شریفی نیا از 2 سالگی خود به اشتراک گذاشت.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
امیر جعفری گویا پس از سر بریدن گوسفند جلوی دوربین ایستاده است.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
نیوشا ضیغمی قبل از گریم!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


عکس ترکیبی جالب پوریا عالمی و سروش صحت با کلاه های بامزه شان!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


این هم یک سلفی قهرمانانه! دست مریزاد!

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی

 
لیلا بلوکات به ایتالیا رفته و دارد بستنی می‌خورد.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


آزاده صمدی و نوید محمدزاده دو ستاره تئاتر.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


عکس عجیب بهنام صفوی که گویا پوستر یکی از آهنگ هایش خواهد شد! در تفسیر این عکس می‌توان گفت که آن 2 نفر شیرجه رفته اند که بهنام را بگیرند و بهنام دارد با دوربین بای بای میکند.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


 پرستو گلستانی.

اخبار,اخبار فرهنگی ,چهره ها در شبکه‌های اجتماعی


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

اخبار,اخبار فرهنگی , دختر شایسته آمریکا

 

اخبار فرهنگی - دختر شایسته آمریکا انتخاب شد

او در سن 15 سالگی به همراه پدر و برادرش از روسیه به کالیفرنیای شمالی مهاجرت کردند.

Kira Kazantsev  به عنوان دختر شایسته آمریکا انتخاب شد. او 23 سال سن دارد و به سه زبان روسیه ای، اسپانیایی و انگلیسی صحبت میکند. او در سن 15 سالگی به همراه پدر و برادرش از روسیه به کالیفرنیای شمالی مهاجرت کردند.


این مراسم در 14 سپتامبر 2014 در شهر آتلانتیک برگزار شد.

دختر شایسته 2014 Nina Davuluri تاج دختر شایسته 2015 آمریکا را روی سر Kira Kazantsev گذاشت.

 

اخبار,اخبار فرهنگی , دختر شایسته آمریکا

 

اخبار,اخبار فرهنگی , دختر شایسته آمریکا

 

اخبار,اخبار فرهنگی , دختر شایسته آمریکا

 

اخبار,اخبار فرهنگی , دختر شایسته آمریکا

 

اخبار,اخبار فرهنگی , دختر شایسته آمریکا

 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

کلماتی که نشان از نداشتن اعتماد به نفس هست

ارسال پست الکترونیک امروز به یکی از راه های رایج برقراری ارتباط بدل شده است، ارتباط هایی که دامنه آنها تنها محدود به روابط شخصی نیست، در بسیاری از مواقع به قراردادها و انجام کارهای شخصی مربوط می شود.


در چنین مواردی داشتن اعتماد به نفس و لحنی مطمئن نسبت به کاری که می خواهیم انجام دهیم اهمیت بسیاری دارد، اما به کار بردن در این پُست های الکترونیکی این پیام را به مخاطب می دهد که ما اعتماد کاملی به خود برای انجام کار را نداریم. لغاتی که شاید در نظر ما بی اهمیت باشد اما گاهی باعث می شود موقیعت های کاری به آسان از دست برود. اما نوشتار ما در پست های الکترونیک باید به چه نحو باشد تا نشان از اعتماد و اطمینان ما نسبت به کارمان باشد؟ از چه کلماتی باید بهره ببریم و از نوشتن چه لغاتی باید پرهیز کنیم؟


وب سایت تایم لیستی از ۱۰ کلمه ه­ایی که نشان دهنده اعتماد به نفس پایین است و نباید آنها را در مرودات کاری به کار برد تهیه کرده است:


شاید

در استفاده از کلمه “شاید” احتیاط پیشه کنید، آیا شما واقعاً نسبت به آنچه می گویید مطمئن هستید؟ به این نکته دقت کنید که هیچ از شما انتظار انجام کارهای خارق العاده نداردف بنابراین به کار بردن چنین کلمه ای در مکالمات کاری این معنا را به ذهن متبادر می سازد که شما توانایی لازم برای انجام کار مربوطه را ندارید.


نمیدانم

از به کار بردن این لغت باید به جد جلوگیری کرد، هر کسی که در مقابل یک درخواست کاری یا قرار ملاقات کاری نمی دانم را به کار ببرد موجب ایجاد یک احساس منفی در طرف مقابل می شود. بنابراین تلاش کنید در گفتار خود قطعیت بیشتری داشته باشید، نمی­دانم نشان از شک و دودلی شما دارد.


معمولا

این واژه هم چون یک تیر عمل می کند و حاوی این پیام است که شما ویژگی های لازم برای انجام کار مورد نظر را ندارید. به کار بردن واژه “معولاً” باعث مخدوش و مخفی شدن بخشی ازواقعیت ها و توانایی های شما می شود.


شک دارم

استفاده از این لغت تنها در یک حالت بار منفی همراه با خود ندارد، آن هم در دادگاه و هنگام صحبت در مورد متهم به انجام جرمی است. بنابراین با صراحت تمام و مستقیم منظور خود را بیان کنید و تلاش کنید از نتیجه گیری خود در مورد هر بحثی دفاع کنید، بدون اینکه اندکی شک به دل خود راه دهید.

 غیرممکن

مطمئن باشید که انسان های موفق هیچ گاه در مکالماتشان از غیرممکن استفاده نکره اند، با گفتن چنین کلمه ای مخاطب به سرعت اعتمادش را به شما از دست می دهد. بنابراین تلاش کنید به جای استفاده از واژه غیرممکن شرایط دشوار و موانع موجود در کار را توضیح دهید.


نگران هستم

طبیعی است که استرس های بی پایان زندگی آدمی را نسبت به انجام کارهای مختلفش قدری نگران می کند. اما زمانی که شما در پُست الکترونیکی خود از واژه “نگران هستم” استفاده می کنید، در واقع عدم اعتماد به نفس خود را نسبت به توانایی هایتان نسبت به انجام آن کار نشان می دهید. اگر نسبت به پذیرفتن کاری نگران هستید تنها نگرانی خود را ابراز کنید و تلاش کنید راه حلی بدون استفاده از واژه غیرممکن ارائه دهید.


تشویش دارم

توضیح احساس پریشانی و گیجی برای دیگران تنها موجب افزایش این احساس درون آدم می شود، بهتر است با پرسیدن سؤالات مختلف ابهامات خود را در رفع کنید. زیرا گفتن از تشویش درونی این احساس را به سایرین می دهد که شما حتی سر فصل موضوع مورد بحث را به خوبی درک نکرده اید یا اینکه موضوع برای شما گیج کننده و دشوار بوده است.


نیاز

همه ما نیازهایی در زندگی خود داریم،وقتی شما این نیازها را از طریق پست الکترونیکی برای دیگران مرتباً شرح می دهید شما را یک انسان نیازمند نشان می هد. از گفتن اینکه نیاز دارید تا کاری را انجام دهید و بیان احتیاج هایتان به صورت مستقیم جداً خودداری کنید.


احتمالا

برخی از ما عادت داریم تا آینده یک موقیعت شغلی یا یک پروژه را پیش بینی کنیم. زمانی که شما به فردی از نتیجه احتمالی کاری صحبت کنید در واقع عدم اطمینان خود را نسبت به توانایی ها و عدم شناخت کامل از ابعاد کار مورد نظر را نشان می دهید.


حیرت

باید نسبت به این مسأله آگاه باشید که به کار بردن چنین واژه ای به صورت مستقیم نشان از سرگشتگی و آشفته حالی شما دارد. هرچند قرار گرفتن در یک موقعیت جدید کاری می تواند با چنین احساسی همراه باشد اما بیان آن تنها منجر به از بین رفتن احساس اطمینان مدیر یا کارفرما به شما می شود.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

    1)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲ب) توکیو : رجوع به سوال ۳پ) پاریس : رجوع به سوال ۴
    ۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!الف) بله : رجوع به سوال ۴ب) خیر : رجوع به سوال ۳
    ۳)اگر با نامزدتان قرار…

1)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴

۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال ۳

۳)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال

۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶

۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸

۶)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸

۷)به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۹
ب) خیر : رجوع به سوال ۱۰

۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال ۹
ب) زن : رجوع به سوال ۱۰
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع ۴

۹)آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۱

۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۳

پاسخ تست:

شخصیت نوع یک؛
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.

 

 شخصیت نوع دو؛
کاملا” خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.

 

شخصیت نوع سه؛
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.

 

شخصیت نوع چهار؛
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

 برخی از این دروغها با این جمله یاد می‌کنند که مجبور به گفتن دروغ مصلحتی شدم! می‌گویند بعضی از زنها معمولا سعی میکنند با توسل به دروغهای ظریف و بی‌ضرر، برخی موقیعتها را به سود خود تغییر دهند. اگر چنین باشد، آشنایی با چند روش آنها در استفاده از دروغ برای مردها لازم است.

دروغ شماره ۱۰ : من تو رو همین جوری که هستی دوستت دارم

a777آیا واقعا” تصور می کنیـد که او دوست ندارد هیچ تغـیـیـری در شمـا بـوجـود بـیاید؟ هیچ تغییری؟ ممکن است همسرتان خواستار تغییرات زیادی در شـما باشـد  مگـر ایـنکه در ماه عسل بسر ببرید چون در این زمان شما یک مرد کامل برای همسرتان هستید. دیر یا زود او متوجه اشتباه خود خواهد شد.

 

دروغ شماره ۹: من عاشق رفت و آمد و معاشرت با دوستان تو هستم

گذشته از اینکه دوستان شما تا چه اندازه جالب می باشند، هـمـسرتـان علاقه ای به حضور مداوم آنها در کنار شما ندارد. اگرچه ممکن است در روزهای اول بروز ندهد ولی بالاخره صبرش تمام شده و شما را از این کار منع خواهد کرد.

 

دروغ شماره ۸: جم و جور کردن خونه رو دوست دارم

این هم از آن دروغ هایی است که همسر شما ممکن است در اوایل ارتـباط شـما بیان کند. اینکه “دوست دارم ظرفهای نشسته را بشویم”، “لبـاسـهای کثیف تو را شسته و اتو کنم”، دیری نخواهد انجامید که این دروغ او نیر برملا خـواهـد شد و از شـما خــواهد خواست که نوبتی ظرفها را بشویید و زحمت جوربهایتان را خودتان بکشید.

 

دروغ شماره ۷: من عاشق خانواده تو هستم

اگر مرد خوش اقبـالی باشیـد همـسرتان ممـکن اسـت دروغ نـگـوید که دوست دارد با خانواده شما رفت و آمد کند. اگرچه شاید او از آنها متنفر  باشد ولی برای اینکه احساسات شما جریحه دار نشود راستش را نخواهد گفت. برای اینـکه عـلاقه واقـعی همسرتان را نسبت به خانواده خود بفهمید کافی است به او بگویید که مادرتان بـرای فردا شما را به نهار دعوت کرده و به عکس العمل هـمـسرتان توجـه کنیـد: اگر تمامـی عضلات صورتـش سـفت شـد و با یـک لبـخـند زوری زیـر لب و آرام گفت “خیلی خوبه”   آن وقت نتیجه بگیرید که او کشته مرده خانواده تان نیست.

 

دروغ شماره ۶: من عاشق ورزش هستم

این هم از آن دروغـهای روزهـای اول زندگی است. او برای ایـنکـه نـشان دهـد با زنهای دیگر متفاوت است و اینکه دارای علایق مشترک با شما میباشد پا به پای شما جلوی تلویزیون می نشیند و تا دیر وقت فوتبال تماشـا می کنـد ولی بعد از گذشـت چـند ماه شکایتها شروع شده و متاسفانه دیگر نـخـواهید تـوانسـت با خـیال راحـت بـه تماشای فوتبال بنشینید.

 

دروغ شماره ۵: از اینکه می گویی چاق هستم اصلا دلخور نمی شوم

فرقی نمی کند که شما چه می گویـید، در هر صورت او عـصبـانی مـی شود. اگر بگویید که خیلی زیبا است متهم میشوید به دروغگویی چرا که او فکر می کند گفته شما صرفا برای آرام کردن او و نرنجیدن بـخاطر چربــیهای اضـافه اش اســت. از طـرف دیگر اگر اضافه وزنش را گوشزد کنید قطعا” یک دعوای حسابی در اتاق نشیمن شما رخ خواهد داد.

 

دروغ شماره ۴: حق با تو است

خیلی وقت ها بحث و جدال شما با همسرتان با این جمله او تمام می شود: “باشه حق با تو ست، تو خیلی بهتر از من می فهمی”. همسر شما فقط برای بریدن صدای شما این جمله را می گوید در حالیکه هنوز اعتقاد دارد که حق با اوست و کسی که اشتباه می کند شما هستید و پیش خودش میگوید: ” بالاخره می فهمه که اشتباه می کنه” و سپس به دنبال دلیلی برای توجیه حرفش خواهد گشت.

 

دروغ شماره ۳: برایم مهم نیست که به زن های دیگر نگاه کنی

اگرچه ممکن است همسرتان برای ایـنـکه وانـمود کند که زن خونسـرد و روشـن فکری است این دروغ را بشـمـا بـگوید اما او  دوست ندارد که شما حتی به یک ماکت زن مو قرمز پشت ویترین مغازه نگاه کنیـد. او مـی خـواهـد که نگاه شـما فقط به او باشد و نه دیگری.  بنابر این اگر او به شما گفت که مهم نیست و اذیت نمی شود هیچ گاه چشمان خود را بیش از اندازه به اطراف منحرف نکنید چون در غیـر این صورت باید منتـظر ضـربات محکم به سر و صورتتان باشید!

 

دروغ شماره ۲: پول برای من هیچ اهمیتی ندارد

پول اهمیت ندارد، ولی مقدارش چرا! هر چند ممـکـن اسـت درسـت نبـاشـد که بگوییم همه زن ها موجودی حساب بانکی همسرشان برایشان مهم است ولی اکثر آن ها دوست دارند که از لحاظ اقتصادی در یک حد متـعادل و رفاه نسبی قرار داشته  و دارای استقلال مالی باشند.

 

دروغ شماره ۱: نگران نباش عزیزم، این برای همه پیش میاد

اکثر مردان در مرحله ای از زندگیشان موقتا دچار  ناتوانی جـنـسی می شـوند و اکثر زنان نیز از این موضوع مطـلع هـسـتند.  با  این حال این مـساله بـدان مـعنا نیست که همسر شما  شاکی و دلـخور نمی شود.  این دروغ  یـکـی از چـنـدیـن دروغ جنـسـی میباشد که زنان بـرای جریـحه دار نشدن احساسات همـسرشان بـه آنـها مـی گویند، دروغهایی که خوشبختانه مضر نیستند. در نـهایت حتـی اگر شـما برای همسرتان یک شریک جنسـی ایـده آل نـباشـید، هـمسرتـان از بین همه مردان  شما را انتخاب کرده بدون اینکه خـوب یا بد بودن آمیزش برایش فرقی داشته باشد.

حال که با دروغهای احتمالی همسرتان آشنا شدید می توانید خودتان را آماده کنید. خبر خوب اینکه آنچه که تا بحال دروغ نامیده شد فقط پیچاندن های ظریفی می باشند که نه تنها مضر نیستند، بلکه برای تجدید روحیه و تحکیم زندگی شما مفید خواهند بود. دروغهای مشابهی نیز می گویـنـد کـه دانـسـتـن آنـها خالی از لطف نیست.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

میخواهیم ترفندها و رازهایی زنانه را به شما اموزش دهیم تا بر همسر بداخلاقتان فائق ایید و هم خودتان و هم زندگیتان را از شر تشنج هایی که به ان وارد میکند راحت کنید

فرمان اول:باورش کن

بیشتر مردان دل شان می خواهد که که همسرشان باورشان کند .اصلا خوششان نمی آید که همسرشان در توانایی ها واستعدادهایشان(مثلا در تامین امنیت ورفاه و…)شک داشته باشد.با رفتار و گفته هایتان به آن ها بفهمانید که توانایی ومهارت واستعدادوپشتکارشان را باور داریدالبته دروغ نگویید چون اساساخوب نیست.

فرمان دوم:حرف بزن

برای اینکه همسرتان بفهمدشما اورا درک میکنیدخودتان را موظف کنیدکه هر روز به مدت کوتاهی درهمین خصوص با او حرف بزنید..بیست دقیقه که در هر روز زیاد نیست .هست؟حتی اگر جوابتان به این سوال مثبت باشد.باز هم این صحبت بیست دقیقه ای را از همسرتان دریغ نکنیدچون تاثیرش خیلی بیشتر از بیست دقیقه است که در ذهن شماست.آیا همسرتان ارزش ۲۰دقیقه ندارد؟

فرمان سوم:تاییدش کن

اکثر آدم ها دوست دارند مورد تاییدباشندهمسر شماهم مثل بقیه چه فرقی میکندتا میتوانید در مناسبت های مختلف همسرتان را تایید کنید.نه با استفاده ازجملات کلیشه ای ومسخره مثل«وااااااای تو فوق العاده ای…بی نظیری….تو حرف نداری..این حرف ها را دیگر هیچ مردی باور نمیکند.خودتان راخسته نکنیددلتان باید با زبانتان یکی باشداگر بتوانید این کار را بکنید قدم بزرگی در تحکیم پیوندتان برداشته اید.

فرمان چهارم:روی اعصابش راه نرو

آیا شما خوشتان می آید کسی به شما بگوید که این کار را بکن وآن کار رانکن؟مردها هم مثل شما دلشان نمیخواهدهمسرشان مدام از انها بخواهد که زیر ورو شوندتا آنجا که میتوانید مردتان را آنچنان که هست قبول کنیدخیلی از مردهااز اینکه همسرشان بخواهد آن ها را مدام تغییربدهدآزرده خاطر وگاه خشمگین میشوند.ادم میتواند خودش را خیلی راحت عوض کندولی عوض کردن دیگران خیلی سخت است.

فرمان پنجم:مغزش را گاز نزن

اگر شوهرتان خسته است ومیخواهید به مطلب مهمی رو بگویید بلافاصله به اصل مطلب برید وحاشه پردازی نکنیداگر نیاز به دانستن جزییات باشند خودشان پرس و جو میکنند.

فرمان ششم:چرتکه نیانداز

به هر طریق ممکن..محبتتان را به همسرتان نشان دهید وچرتکه نیاندازید.دنبال یک موقعیت خاص نباشیدخیلی از مردها هستند که از خودشما هم رمانتیک ترند.

فرمان هفتم:احترام بگذار

وقتی همسرتان دارد افکار وعقایدش را به شما میگویدتو ذوقش نزنیدهمیشه وهمه جا نشان دهید که برایش احترام قایل اید.وقتی همسرتان خسته از کار برمیگرددخودتان را بی حوصله ومشغول به کار نشان ندهیدوبه آشپز خانه دور خودتان نگردید.

فرمان هشتم:امان بده

تقریبا تمام ادم های روی زمین احتیاج دارند که در پایان روز دوباره انرژی بگیرندوجسم وروحشان را بازسازی کنند مردها که از مریخ نیامده اند.بازهم خوششان نمی آید که وقتی ازکار خسته وکوفته برمی گردند شما تمام اتفاقات روز را برایشان بازگوکنید.امان بدهیدبگذارید کمی استراحت کنند و بعدآرام آرام به شرح ماوقع شروع کنید.

فرمان نهم:اعتماد کن

اعتماد…حیاتی تریت عامل برای شکل گیری یک ازدواج موفق است.اگر به هر دلیلی به همسرتان اعتماد کامل نداریدبه جاسوسی متوسل نشوییدچون اوضاع خراب تر میشودمنطقی ترین کار این است که از یک آدم امین ودارای صلاحیت مشاوره بخواهید.

فرمان دهم:رفیق عاشقش باش

رابطه تان را طوری با همسرتان تنظیم کنیدکه هم عاشقش باشید وهم بهترین دوست ورفیقش…برای اینکه بتوانیدسال های سال دوست وهمراه همسرتان باشیدباید راه هایی پیدا کنیدتا وقت بیشتری را با بگذرانیدوکارهای بیشتری را با کمک همدیگر انجام بدهید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

شهاب مردای در وبلاگ خود نوشته است :بسياري از مشكلاتِ پس از ازدواج كه منجر به طلاق و شكست مي شود به روزگار قبل ازازدواج و به مرحله انتخاب بر مي گردد.
يكي از مهم ترين دغدغه هاي جوانان قبل از ازدواج، شناخت مطمئن همسر آینده شان است و اینجا نقطه تمرکز نگرانی های دختران و پسران است اما اکثرا از آسان ترين ، کم هزینه ترین و درست ترين شیوه،غفلت می کنند!و آن راه کار مطمئن "حذف موارد اشتباه و نادرست در گام نخست" است.
اساسا فرايند شناخت كامل همسر و هم زباني و تفاهم با او پروسه اي طولاني دارد و مراحل تكميلي آن در ايام پس از ازدواج (بين ۶ ماه تا ۳ سال پس از ازدواج وتشكيل خانواده) اتفاق مي افتد.
و در آن مدت نبايد به انتظار معجزه نشست چون ازدواج با برخي افراد ريسك بسيار زيادي دارد و از آغاز آشنايي قابل پيش بيني است و صرف ابراز علاقه يا... چيزي را عوض نمي كند. اين گونه ازدواج ها در
تمام موارد به شكست (اعم از طلاق و جدايي و سردي روابط و ...) منجر مي شود. راه كار عاقلانه و مطمئن حذف انتخاب هاي نادرست است.

جواني و فرصت هاي ناب و البته زود گذر آن قابل برگشت نيست.

در چند جلسه از برنامه "مردم ايران سلام" [در سال ۸۶] مفصل به شرح اين موارد پرداختم و به درخواست تعدادي از عزيزان، فهرست آن موارد را تكرار مي كنم:

با اين افراد اصلا ازدواج نكنيد:

۱. معتاد (مگر ترك انگيزه اي كند و ديگر معتاد به حساب نيايد) و شارب خمر (شراب خوار)
۲. بيمار رواني (بيماري كه ارتباطش را با واقعيت از دست داده و تا كاملا درمان نشده)
۳. بي دين و لا مذهب ( رعايت اين توصيه براي تمام افراد بشر با هر دين و مذهبي مفيد است)
۴. بد اخلاق ، تند خو (؛ كسي كه اخلاقش قابل پيش بيني نيست)
۵. مادي و بخيل
۶. مجرم خو ، تبهكار و خلاف كار
۷. دوست باز افراطي (و مطلقا بي تمايل نسبت به خانواده)
۸. بي كاره و علاف
۹. زن زيبا از خانواده فاسد (»» نکته)
۱۰. بچه ننه (وابستگي شدید به مادر و خانواده)


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

20 قانون رابطه زناشویی که باید بدانید

1-در یک رابطه، هر یک از دو طرف که کمتر عاشق باشد، بیشترین کنترل را بر رابطه دارد.

2-روابط موفق با یافتن یک فرد مناسب و شایسته آغاز نمیشوند، بلکه با مناسب و شایسته بودن خود فرد آغاز میشوند.

3-فردی که در آینده مجذوب وی میشویم، عمدتاً بر پایه ی چیزی است که ما در رابطه گذشته خود قادر به حل، کنار آمدن و یا دستیابی به آن نبوده ایم.

4-تنهایی و عزت نفس پایین دو عامل بسیار تاثیر گذار میباشند، که بسیاری را بر آن میدارد که در یک رابطه ناسالم وارد گردند. چراکه این افراد تصور میکنند یک رابطه ناسالم بهتراز فقدان رابطه و تنهایی است.

5-پول، قدرت، رابطه جنسی، مذهب، سیاست، مصرف سیگار و الکل، بستگان و خانواده از جمله مباحثی میباشند که مطرح کردنشان جنجال آفرین بوده و معمولاً به کشمکش و مشاجره می انجامند.

6-زنان عمدتاً مجذوب مردانی میشوند که قدری از لحاظ احساسی غیر قابل دسترس، تودار و خوددار میباشند، چراکه آنها غیر قابل پیش بینی بوده، زنان را به چالش کشانده، و با نیازمند جلوه دادن بی اندازه خود زنان را تحت فشار قرار نمیدهند. مردان خیلی مؤدب و دلپذیر اطلاعات را خیلی زود فاش میسازند، و اینگونه مینمایند که "اینکه تو چه کار میکنی و چگونه رفتار میکنی، برای من اهمیت ندارد، من کماکان در کنار تو هستم."

7-افراد بطور ناخودآگاه وابسته فردی میشوند که نیازهای احساسی آنان را ارضا میکند.

8-افراد جذب کسانی میشوند که درجاتی از استقلال احساسی و فکری را از خود بروز میدهند. استقلال مالی و معیشتی نیز به همین منوال. در کل هر قدر وابستگی شما به دیگران در هر زمینه ای کمتر باشد نزد دیگران از احترام، مقبولیت و محبوبیت بیشتری برخوردار خواهید بود.

9-افراد خواهان چیزی میباشند که نمیتوانند داشته باشند. بنابراین خود را کاملاً در اختیار کسی قرار ندهید. در همان ابتدای آشنایی تمام اطلاعات شخصی، دانش، استعدادها و عشق خود را برای شریکتان آشکار نسازید. تمام وقت خود را به شریکتان اختصاص ندهید و یا خیلی زود به رابطه جنسی تن ندهید و آن را به بعد از ازدواج موکول کنید.

10-انسانها تصمیمات آگاهانه خود را بر اساس احساسات ناخودآگاه خود اتخاذ میکنند، سپس تصمیمات خود را با استدلالهای خوشایند توجیه میکنند.

11-شیفتگی و عاشقی یک نوع وابستگی است. بنابراین برای اینکه فردی را شیفته خود سازید، بکوشید نیازهای احساسی و معنوی وی را برآورده سازید، تا وی را وابسته خویش کنید.

12-به خاطر داشته باشید مردم از انسانهای فاقد اعتماد بنفس، وابسته، مردد، بدون برنامه، غیر ماجراجو و ترسو گریزانند.

13-رفتار دیگران براستی بازتاب نوع تفکر شما نسبت به آنان است.

14-ایجاد اعتماد در رابطه مستلزم آنست که شما به شریکتان اجازه برخورداری از آزادی را بدهید.

15-به یاد داشته باشید که کارهایی که انجامشان نمیدهید به همان اندازه ی کارهایی که انجامشان میدهید، حائز اهمیت و تاثیر گذار میباشند.

16-روابط یک نوع  فرایند هستند و نه یک محصول. زندگی یک کلاس درس بزرگ است، و روابط معلمان آن. ما زنده هستیم تا پیوسته بیاموزیم، عشق بورزیم، شاد باشیم و به دیگران خدمت کنیم. هر تجربه ای که پشت سر میگذاریم فرصتی است تا بیش از پیش پذیرش خود و دیگران را تمرین کنیم، حس شوخ طبعی خود را حفظ کرده و دامنه خرد و دانش خود را گسترش دهیم. هدف از ازدواج صرفاً رسیدن به نتیجه غایی و یا ثمره زندگی نیست، بلکه هدف از ازدواج بهبود فرآیند‌ِ نحوه رفتار ما با دیگران، یادگیری، رشد و رسیدن به کمال میباشد. بحث کیفیت است و نه کمیت. ازدواج ابزاری است برای رشد معنوی و اجتماعی انسان.

17-شما جزء اصلی هر رابطه ای میباشید. بنابراین هرگاه میخواهید یک رابطه سالم و محبت آمیز با دیگران داشته باشید، نخست باید با خودتان رابطه ای سالم و محبت آمیز برقرار کنید. و این امر میسر نمیشود مگر با کشف و شناخت "خود اصیل" و "خود حقیقی" تان.

18-روابط و ازدواج به ما کمک میکنند تا صفاتی نظیر صداقت، دلسوزی، بخشایش، خدمت کردن، از خود گذشتگی، فداکاری، مسئولیت پذیری، تعهد، همکاری، همدلی، اعتماد و عشق غیر مشروط  را در خود پرورش دهیم. ازدواج به ما کمک میکند تا مهارتهای رفع اختلاف، روابط اجتماعی و ارتباط موثر را بیاموزیم. روابط به ما کمک میکنند تا به بلوغ هیجانی و اجتماعی نایل آییم.

19-تعریف یک رابطه موفق فقدان تضادها، اختلاف سلیقه ها وعقاید متفاوت نیست، بلکه هنر تحمل پذیری، پذیرش، احترام گذاشتن و کنار آمدن با تفاوتها و تضادها است.

20-در رابطه خود را شکست ناپذیر بنمایید. اثری از نیازمند بودن، حالت تدافعی داشتن، ضعف، وابسته بودن از خود بروز ندهید. مردم افراد قوی، با صلابت و با استقامت را میستایند در حالی که از افراد ضعیف بیزارند. در صورت مواجهه با طرد و پاسخهای منفی هرگز حالت تدافعی به خود نگیرید و یا اصرار، پافشاری و یا خواهش نکنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

مردهای بد, آرامش عاشقانه ,مردهای شکست‌خورده

مي‌دانيد راه را اشتباه مي‌رويد اما نمي‌توانيد قلب‌تان را مهار كنيد؟ مي‌دانيد اين عشق به شما آسيب مي‌زند، حسرت آرامش عاشقانه دوستان‌تان را مي‌خوريد اما توان دل كندن نداريد؟ ديگران شما را به ضعيف بودن متهم مي‌كنند.

می‌گویند زن‌ها خودآزارند، می‌گویند اگر می‌خواهی یک زن را همیشه در زندگی‌ات داشته باشی، باید زجرش دهی. باید زندگی‌اش را سخت کنی تا به‌خاطر یک لبخندت بال دربیاورد و قدر کوچک‌ترین قدم‌هایی که به سمتش برمی‌داری را بداند. می‌گویند اگر زن‌ها را به رابطه‌ای امن و برابر وارد کنی، قدرت را نمی‌دانند و رهایت می‌کنند. شما چه فکر می‌کنید؟ شما هم با ادعاهای کلیشه‌ای مردهای شکست‌خورده موافقید و تصور می‌کنید زجر کشیدن اصلی‌ترین عنصری است که یک زن را در رابطه‌ای عاشقانه ماندگار می‌کند؟ محققان با این ادعا موافق نیستند. از نظر آنها ماندن در رابطه آزاردهنده دلایل زیادی دارد اما اگر پای یک زن بیمار در میان نباشد، میل به زجر کشیدن در میان این دلایل جایی ندارد.

مي‌دانيد راه را اشتباه مي‌رويد اما نمي‌توانيد قلب‌تان را مهار كنيد؟ مي‌دانيد اين عشق به شما آسيب مي‌زند، حسرت آرامش عاشقانه دوستان‌تان را مي‌خوريد اما توان دل كندن نداريد؟ ديگران شما را به ضعيف بودن متهم مي‌كنند و از آنجا كه مي‌دانيد حرف حساب مي‌زنند، جوابي براي‌شان نداريد؟ ریچادر آ فریدمن، استاد روانشناسی و مدیر کلینیکی روانپزشکی‌ در کالج پزشکی «ویل کورنل» مي‌گويد، بيهوده تقلا نكنيد! چراكه مغز شما امكان بيرون آمدن از يك عشق آزاردهنده را براي‌تان فراهم نمي‌كند. او ادعاي برخي پژوهشگران كه مي‌گويند ما عاشق زجر كشيدن هستيم را رد مي‌كند و مي‌گويد ميل ناهوشيار به زجر كشيدن نيست كه قلب ما را به آدم‌هاي بد پيوند مي‌زند بلكه دمدمی‌مزاج بودن و وجود تناقض در عملکردمدار پاداش در مغز ماست كه پاي اين آدم‌ها را به زندگي‌مان باز مي‌كند.

چه اتفاقي مي‌افتد؟
اين ادعاي فريدمن شما را گيج كرده؟ اجازه دهيد موضوع را بيشتر توضيح دهيم. هر كدام از ما در مغزمان يك شبكه عصبي ابتدايي داريم كه به پاداش‌هایی حساس است. اين شبكه وقتي به چيزهايي مثل پول، محبت و حتي غذاي دلخواهش مي‌رسد فعاليتش را بيشتر مي‌كند و احساس لذت را در بندبند وجود ما ايجاد مي‌كند. شايد براي‌تان تعجب‌آور باشد اما اين شبكه وقتي با هيجان‌هاي غيرقابل پيش‌بيني روبه‌رو مي‌شود فعاليتش چند برابر مي‌شود و لذتي غيرقابل وصف را براي‌مان ايجاد مي‌كند.

وقتي در همان لحظه‌اي كه پاي تلويزيون نشسته‌ايم، مجري برنامه اسم ما را به عنوان برنده مسابقه پيامكي مي‌خواند، وقتي تيم مورد علاقه‌مان قهرمان ليگ مي‌شود و البته وقتي عشق را در يك رابطه پرفراز و فرود تجربه مي‌كنيم، اين مدار حسابي فعال مي‌شود و براي ايجاد احساس لذت به اينكه عشق مورد نظر چقدر با آرامش و اطمينان همراه بوده هم اهميتي نمي‌دهد. بررسي‌هاي محققان بارها ثابت كرده‌ است كه فعاليت مدار پاداش مغز با لذت‌هاي غيرقابل پيش‌بيني چند برابر مي‌شود و به همين دليل است كه تجربه يك عشق توفاني و حتي عذاب‌آور از يك عشق جاودان و آرامش‌بخش لذت بخش‌تر است.

از نظر محققان وقتي شما از چنين ارتباطي لذت مي‌بريد، نصيحت‌ها و دليل آوردن‌هاي ديگران نمي‌تواند به ترك عشق وادارتان كند چراكه مغز شما لجوج‌تر از آن است كه لذت‌هاي غيرمنتظره را فداي سكون يك رابطه آرام كند.

پدر و مادرتان هم مقصرند
از قديم گفته‌اند پدر و مادرها خير و صلاح بچه‌هاي‌شان را مي‌خواهند. راست گفته‌اند! اما گاهي معادلات روانشناختي با هيچ ادعاي منطقي جور درنمي‌آيد. از نظر محققان حتي اگر يك پدر بدخلق و سختگير آرزوي ازدواج دخترش با يك مرد آرام را داشته باشد، باز هم بعيد است كه به اين آرزو برسد و اگر يك مادر خودمحوركه به‌خاطر آرامش خودش فرزندانش را رها كرده، آرزوي سر وسامان گرفتن‌شان را داشته باشد، باز هم بعيد است كه شاهد تكرار حضورش در زندگي فرزند خود نباشد. منظورمان از تكرار حضور والدين در زندگي بچه، ازدواج آنها با افرادی است كه دقيقا نمونه كپي شده خود والدین هستند.

چه اتفاقی می‌افتد؟
پژوهشگران حوزه روانشناسی معتقدند بسياري از ما، عاشق افرادی مي‌شويم كه بيشترين شباهت را به آدم‌هاي كودكي‌مان دارند. شباهت به پدر يا مادر، مهم‌ترين اصلي است كه در اين شرايط باني عشق مي‌شود و اين اصل وقتي باتجربه يك رابطه آزاردهنده با اين دو فرد همراه مي‌شود، قوت بيشتري هم پيدا مي‌كند. از نظر روانشناسان، عشق به معناي جست‌وجوي چيزهايي نيست كه هميشه در زندگي‌مان كم بوده و آرزوي داشتن‌شان را داشته‌ايم بلكه گاهي عشق تجربه دوباره همه چيزهايي است كه روزي به ما آسيب زده‌اند. روانشناسان به شيوه‌هاي مختلفي اين موضوع را توجيه مي‌كنند. عده‌اي از آنها مي‌گويند ما به دنبال كساني مي‌گرديم كه دقيقا امكان تجربه كردن همان آسيب‌هايي كه در كودكي از سوي والدين‌مان ديده‌ايم را دوباره براي‌مان فراهم كنند.

انگار مغز زجردوست ما هيچ‌وقت بي‌خيال اين واقعيت‌هاي آزاردهنده نمي‌شود. البته از نظر اين روانشناسان، نوعي خوش‌بيني هم روي اين شيوه عاشق شدن تاثير مي‌گذارد. آنها مي‌گويند آزارهاي كودكي و خاطرات تلخ از ذهن ما پاك نمي‌شوند و هميشه اين عقده كه بايد اين مشكلات را حل كنم و به آرامش برسم را در زندگي‌مان باقي مي‌گذارند. به گفته روانشناسان درست است كه در كمتر موردي فردي كه عاشقش شده‌ايم، تغيير مي‌كند اما ميل به تغيير دادن معشوق آسيب‌زننده در واقع ادامه ميل به تغيير دادن پدر يا مادر آسيب‌زننده است. انگار مي‌خواهيم با نوعی فداكاري، خود را به چنين رابطه‌اي وارد كنيم و يك‌بار براي هميشه مشكلي كه سال‌ها ذهن‌مان با آن درگير بوده را حل و اين داستان كهنه را با پيروزي تمام كنيم.

بله؛ خودشیفته‌ها جذاب‌ترند
حتما این جمله را بارها شنیده‌اید: «عشق نوعی خودآزاری است!» و حتما این ادعا که زنان از مردان خودآزارترند هم به گوش‌تان آشناست. با کمال تاسف باید بگوییم حتی اگر عشق واقعا خودآزاری نباشد، باز هم شمار زنانی که می‌خواهند با وارد شدن به یک رابطه عاشقانه خود را آزار دهند بیشتر از مردانی است که چنین تمایل پنهانی دارند. محققان مي‌گويند شخصيت‌هاي سياهي مثل خودشيفته‌ها و جامعه‌ستيز‌ها در ميان مردان بيشتر از زنان ديده مي‌شوند و جالب اینجاست که این مردها در جذب زنان تواناتر از دیگر همتایان‌شان هستند. کتاب بر باد رفته را خوانده‌اید؟ شاید همین موضوع است که اسکارلت را از اشلی سر به راه و عاشق جدا و به رابطه پرنوسان با رت باتلر وارد می‌کند. از نظر محققان این زن تنها نیست و بسیاری از خانم‌ها یک اسکارلت درون دارند.

چه اتفاقی می‌افتد؟
از نظر محققان اين موضوع ارتباط چنداني به فرهنگ ندارد و در همه جوامع مردها بيشتر به دامان خودشيفتگي مي‌افتند و بيشتر منم‌منم مي‌كنند. بر اساس اين بررسي‌ها، آغاز كردن يك ارتباط براي خودشيفته‌ها آسان‌تر است و اين افراد از قرار گرفتن در رابطه‌هاي موازي هم ابايي ندارند اما با وجود اين چنين شخصيت‌هایي، توانايي بالاتري براي جذب زنان دارند. گرچه اين مردها اهل تعهد و رابطه‌هاي بلندمدت نيستند اما از نظر پژوهشگران اعتماد به نفس، سرسختی و ریسک‌پذیری اين آقايان ستودني است و به همين دليل بي‌آنكه هوشيارانه از دليل رخ‌ دادن چنين عشقي باخبر باشند، ناخودآگاه به اين مردها بله مي‌گويند.

درحالي‌كه زنان در جمع‌هاي دوستانه و حتي پرسشنامه‌هاي روانشناسي مي‌گويند به دنبال يك شريك هميشگي هستند كه به آنها آرامش دهد و زندگي‌شان را به بازي نگيرد اما در عمل توان مقاومت در برابر تمايلات ناخودآگاه‌شان را ندارند و به دام اين مردها مي‌افتند. زندگی با مرد جسوری که شجاعانه در مورد توانایی‌هایش حرف می‌زند، در رابطه به فرد مقابلش باج نمی‌دهد و در همه ابعاد زندگی خود را در اولویت می‌گذارد برای بسیاری از خانم‌ها جالب است و شاید لازم باشد باز هم به اولین یافته‌ای که مطرح کرده‌ایم بازگردیم و این ادعای پژوهشگران که عشق غیرمنتظره حتی اگر زجرآور باشد، باز هم شیرین است را تکرار کنیم. بله! زندگی با یک خودشیفته آسیب‌رسان همیشه بالا و پایین‌هایی دارد که می‌تواند عنصر غیرمنتظره بودن را به عشق وارد کند.

این زن‌ها بی‌عرضه‌اند؟
چرا برخی زن‌ها برای بیرون آمدن از یک رابطه نابرابر و آزاردهنده تلاش نمی‌کنند؟

نمي‌خواهند تنها بمانند
گاهي زن‌ها گرفتار انتخاب‌هايی اشتباه مي‌شوند، چون از تنهايي مي‌ترسند. چنين افرادي حاضر نيستند به خود فرصت به دست آوردن شناخت مناسب از فرد مقابل‌شان را بدهند يا از ميان گزينه‌هاي پيش رو مناسب‌ترين‌شان را انتخاب كنند. به عقيده روانشناسان براي زناني كه از تنها ماندن وحشت‌دارند، بودن يك مرد در كنارشان كافي است.

راه خروج را نمی‌دانند
گاهي زنان گرفتار رابطه‌هایی آسیب‌رسان مي‌شوند و با تمام وجود مايلند به رابطه‌اي كه آزارشان مي‌دهد، پايان دهند. اين افراد تنها نمي‌دانند چطور و از چه زماني بايد رابطه را قطع كنند و به همين دليل همچنان در ارتباطي كه به آنها آسيب مي‌زند مي‌مانند. آنها همیشه منتظر یک معجزه و یک دست غیبی می‌نشینند تا برای نجات‌شان قدم بردارد و با بهانه‌های مختلف بیرون آمدن از رابطه را به تعویق می‌اندازند.

از دیگران الگو می‌گیرند
اين افراد هميشه شنيده‌اند كه مردها مثل هم‌اند و همه زندگي‌ها هم همین‌طور هستند. به همين دليل تلاشي براي تغيير شرايط خود نمي‌كنند. آنها فکر می‌کنند دیگران هم به اندازه خودشان زجر می‌کشند و گاهی با این توجیه که فلانی شرایط سخت‌تری دارد، بهانه‌ای برای خوشبخت جلوه دادن خود دست‌وپا می‌کنند. این زن‌ها حاضر نیستند بپذیرند هرکس خالق سرنوشت خودش است و شکست‌ها و دشواری‌های زندگی شان را به عنوان یک قانون همه‌گیر جلوه می‌دهند.

فكر مي‌كنند ناجي هستيد
مردهای آسیب‌رسان همیشه در یک رابطه نقش ظالم را بازی نمی‌کنند. این مردها گاهی چهره مظلوم را به خود می‌گیرند و به زنان ضعیفی که فکر می‌کنند ناجی تمام آدم‌های جهان هستند اجازه بیرون آمدن از رابطه را نمی‌دهند. این زن‌ها مدام می‌گویند «بدون من می‌میرد!»، «اگر حالا رهایش کنم یک سال درس خواندنش بی‌نتیجه می‌ماند و امتحان کارشناسی‌ارشدش را خراب می‌کند!»، «او جز من کسی را ندارد!» و...


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

خیانت به همسر,افسردگی و خیانت به همسر,موارد خیانت به همسر

در این مقاله ما اختصاصا روی قضیه افسردگی و رابطه آن با خیانت به همسر متمرکز شده ایم . برای اختصار در گفتار ، ما از بیان علائم دیگر مثل تشویش خاطر یا اختلالات استرسی آسیب رسان که ممکن است یک یا هردوشان در همراهی با افسردگی باشند ، عبور می کنیم و آنها را مطرح نمی کنیم. در این مقاله ما 3 مورد را پوشش می دهیم و راجع به آنها به نتیجه می رسیم : ما مروری بر تحقیقاتی که روی زوجین - افسردگی و ارتباط بین این دو هست ، می کنیم . به بررسی تاثیر درمان می پردازیم و برای تحقیقات آتی پیشنهاداتی چند ارائه می دهیم.

زوج درمانگر ها باید انتظار برخورد با زوجینی که یک یا هر دوی آنها پیوسته افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند - را داشته باشند .


از آنجایی که تحقیقات رابطه واضحی را بین خیانت به همسر و افسردگی نشان می دهد ، درمانگرها باید به رابطه ی پیچیده ی درمان خیانت به همسر - درمان افسردگی و زوج درمانی توجه داشته باشند. در این مقاله ما ابتدا مروری می کنیم بر تحقیقاتی که در حوزه افسردگی و خیانت به زناشویی وجود دارد و سپس به ارتباط بین این دو می پردازیم.

سپس به بررسی تاثیر درمان زوجین می پردازیم و نهایتا چالش های موجود پیش رو برای محققین و متخصصین این کار را وقتی که هر دو مشکل با هم رخ می دهند بررسی می کنیم .

افسردگی و خیانت به همسر :
زوج درمانگر ها می توانند اغلب انتظار برخورد با زوجینی که یک یا هر دوی آنها پیوسته افسردگی و خیانت به رابطه زناشویی دارند - را داشته باشند . آمار ها در مورد میزان شیوع خیانت به رابطه زناشویی متغیر است اما 25 درصد یا کمتر میزان تخمین جهانی آن در جمعیت عمومی زوجین است که در این بین مردان به نسبت بیشتری به این امر رو آورده اند. در رابطه با زوج درمانی گاتمن پیشنهاد می دهد که حدود 25 درصد دغدغه های حاضر به مسئله خیانت به همسر بر می گردد.

این درحالیست که ویکس ، گامبسیا ، و جنکین اظهار می دارند که بیش از نیمی از زوجین تحت درمان درجاتی از خیانت به همسر را چه در گذشته چه در زمان حال از خود بروز می دهند .

بطور خلاصه باید گفت که در امر زوج درمانی، مسئله خیانت به همسر و دغدغه های متعاقب آن به مشکل بزرگ بسیاری از مراجعه کنندگان تبدیل خواهد شد .

یک دسته شواهد موجود در حال گسترش وجود دارد که ارتباط می دهد مساله خیانت به زناشویی را با افسردگی - در بعضی مراجعین به عنوان حالت پیش گویی کننده خیانت به همسر(مرحله قبل خیانت به همسر) -  در بعضی به عنوان پاسخی در برابر خیانت به همسر (مرحله بعد از خیانت به همسر ) - و در بعضی به عنوان نیرو محرکه ای برای به جنبش در آوردن افسردگی زمینه ای فرد که از قبل داشته . این امر باعث می شود که در حین کار کردن با زوجینی که الگوی خیانت به همسر دارند ، احتمال وجود افسردگی توأمان زیاد باشد.

مروری بر پژوهشی که روی زوجین درباره افسردگی و ارتباطش با خیانت به همسر انجام شده :
تحقیقات یک همبستگی بین افسردگی و خیانت به همسر را نشان می دهند . اولیری چنین نتیجه گیری کرد که 38 درصد از زنانی که متوجه خیانت همسرانشان نسبت به آنها شدند در عرض 1 ماه اول دچار افسردگی شدند . حتی با آن وجود که آن زنان هیچ سابقه افسردگی در گذشته نداشته بودند .

اعداد و ارقام برای خانمهایی که سابقه افسردگی در گذشته داشته اند بسیار بالاتر و وحشتناک تر است و در این میان 72 درصد آنها افسردگی خاموش شده در بدنشان بعد از پی بردن به خیانت همسرشان دوباره فعال شده است.(اولیری) این اعداد و ارقام رابطه مستقیم بین افسردگی و کشف خیانت به همسر را نشان می دهد .

الگوی ملی مرتبط با افسردگی :
الگوهای ملی درمان افسردگی در تحلیلی که توسط اولفسون - مارکوس - دروس و همکاران انجام شده ، آمده است . آنها داده هایی را که از تیم تحقیقات پزشکی ملی در سال 1987 و هیئت تحقیقات پزشکی ملی در سال 1997 گرد آمده بود   را مورد استفاده قرار دادند.

آنها در دو مقطع زمانی مختلف الگوهای درمانی کشوری را در گروه های مختلف بیماران سرپایی بیمارستانی مورد بررسی قرار دادند . در کارازمایی بالینی مدل سال 1987 تعداد 15590 خانم خانه دار بود و در مدل سال 1997 تعداد 14147 نفر زن خانه دار حضور داشتند .

نکته مهم این بررسی آن بود که درمان کلی افسردگی از 0.73 افراد در گروه 100 نفره در سال 1987 به 2.33 نفر در 100 نفر در سال 1997 ارتقا یافته بود . بطور قابل ملاحظه ای بیشترین ارتقا سطح درمانی از سال 1987 تا 1997 در مورد بانوان طلاق گرفته یا جداشده بوده است . این گونه افراد شانس دو برابری نسبت به افراد متاهل برای دریافت درمان افسردگی داشتند .

درمان دارویی افسردگی از 44.6 درصد در سال 1987 به 79.4 درصد در سال 1997 ارتقا یافت . (اولفسون - مارکوس - دروس و همکاران ) داروهای ضد افسردگی معمولترین داروهای تجویز شده در بررسی های بعدی بود و دلیل آن افزایش وجود دسته خانواده داروی SSRIs بود که از بعد از سال 1987 تولید شد .

در سال 1997 این دسته دارویی به 58.3 درصد افرادیکه تحت درمان افسردگی قرار داشتند داده شد . در همان زمان درصد افراد نیازمند به روان درمانی برای درمان افسردگی از 71.1 درصد به 60.2 درصد کاهش یافت.

اولفسون - مارکوس - دوروس و همکاران - این سوال را مطرح کردند که آیا پزشکان با تجویز داروهای ضد افسردگی آستانه بروز علائم افسردگی را کاهش داده اند یا خیر ؟ - شرکت های داروسازی رقابتهای بینظیری به راه انداخته اند که هر دو دسته پزشکان و عموم مردم را مورد هدف قرار داده اند .

در سال 1987 دولت با هدف شناسایی و درمان افسردگی رقابت بهداشتی برای عموم  به راه انداخت. تغییر در مزایای مراقبت های بهداشتی همچنین بر روند درمان افسردگی موثر بوده است . که در آن مسئولین ارائه خدمات بهداشتی ارجح شمردن دارو درمانی توسط پزشکان بر روش های دیگر را مطرح کرده اند .

علاوه بر الگوهای ملی در درمان افسردگی ، یک سری الگوهای جهانی وجود دارد که ضامن آگاهی انسان است . مطالعات جهانی سطح تحمل بیماریها که توسط موری و لوپز در 1996 انجام شد ، هدف ابتدایی اش ارتقأ دستیابی به تخمین 107 دلیل اصلی مرگ و میر بود . در این مطالعه از 20 کشور جهان و بالغ بر 100 دانشمند برای جمع آوری داده های خام 13.8 میلیون مرگ از 50.5 مرگ و میر کلی جهانی در سال 1990 استفاده شد .

برای مقایسه ی بین فاکتورهای خطر و شرایط مختلف ، ابزار ترکیبی مقیاس مشکلات پزشکی به نام دالی طراحی شد .(موری و لوپز - 1996) . نکته قابل توجه در این بررسی ، افسردگی تک قطبی ماژوری بود که چهارمین عامل اصلی دالی در 1990 را تشکیل می داد . موری و لوپز در 1996 پیش بینی کردند که تا سال 2020 افسردگی تک قطبی ماژور دومین عامل اصلی ناتوانی در کل جهان خواهد بود.

خیانت به همسر,افسردگی و خیانت به همسر,موارد خیانت به همسر

وقتی زوجین با مشکلات زناشویی آزار دهنده و شرم آوری چون خیانت به همسر یا نخستین گامهای از هم فروپاشی زندگی متاهلی مراجعه می کنند ، روان درمانگر باید متوجه این قضیه بوده و علائم احتمالی افسردگی را بررسی کند .

تیم  دی - اس - ام   آی - وی -   تی - آر در سال 2000 معیارهای درمانی برای اختلالات افسردگی ماژور را خلاصه بندی کردند . پنج مورد از نه گزینه زیر باید در بیمار وجود داشته باشد که یکی از آنها خلق کسل و افسرده و از دست دادن شور و شوق و هیجان در فعالیت های مهیج است .

*خلق و خوی کسل و بیحال داشتن در بیشتر ساعات روز - که تقریبا هر روز تکرار شود .
*کاهش چشم گیر سطح علاقه و هیجان نسبت به فعالیت های مهیج.
* کاهش یا افزایش قابل توجه وزن که به رژِم غذایی ربطی نداشته باشد .
*بی خوابی یا تمایل شدید به خواب در کل روز .
* آشفتگی ذهنی - خستگی ذهنی - ناتوانی در تمرکز ذهنی و عقلایی
* احساس بی حالی - خستگی - جان نداشتن - از پا افتادگی ...
* احساس گناه کردن یا احساس بی ارزش بودن داشتن
* ناتوانی در تمرکز و تصمیم گیری
*فکر کردن به خودکشی یا تفکری مداوم درباره مرگ .

این علائم اگر در همراهی با یک داغ یا عزاداری باشند به عنوان اختلال افسردگی ماژور شناخته نمی شوند . این توجه به غم و عزاداری سوگ کسی کمی کنایه آمیز است دربرابر سایر تروماهایی که ممکن است شخص متحمل شود از جمله خیانت زناشویی - جدایی زوجین از یکدیگر - طلاق - قهر - که ممکن است برای سالها شخص را درگیر کند بخصوص اگر پای بچه ای در میان باشد .

در موارد خیانت به همسر ، مرد یا زنی که به او خیانت شده غم و دردش را طوری توصیف میکند که اگر همسرش مرده بود برایش قابل تحمل تر بود . بعضی علائم افسردگی شامل احساس بدبختی و ناراحتی کردن - احساس خستگی و جان نداشتن - دیگر از چیزهایی که قبلا لذت میبرده ، لذتی نمی برد و هیجانی ندارد - احساس تشویش خاطر و پریشان حالی - همگی بخاطر کاهش سطح رضایتمندی از رابطه زناشویی می باشند .

(ویسمن 2001) . علاوه بر آن از آنجایی که یکی از تاثیرات خاص داروهای ضد افسردگی کاهش میل جنسی است ، همین مسئله می تواند ناخواسته مشکلاتی را در رابطه ایجاد کند .

خیانت به همسر,افسردگی و خیانت به همسر,موارد خیانت به همسر

عوامل استرس زای نسبی پیش گویی کننده افسردگی :
بیشتر تحقیقاتی که روی موضوع افسردگی و خیانت به همسر تمرکز دارد به مطالعه ی رابطه ی بین افراد متاهل هتروسکشوال می پردازد . مطالعات نشان می دهد که در این روابط حس تحقیر یا بی ارزش شمرده شدن می تواند نهایتا منجر به اختلال افسردگی حاد شود .

( کانو و اولیری - 2000  ، گلاس و رایت - 1997 ) به عنوان مثال پی بردن زن به رابطه خارج زناشویی شوهرش - تهدیدهای او به طلاق - آزار و اذیت و خشونت جسمی از جمله دلایلی هستند که نهایتا به افسردگی کلینیکال منجر می شوند . ( اولیری - 2005) . کانو و اولیری در سال 2000 به مقایسه بین دو گروه ، که در یک دسته وقایع تحقیر آمیز و شرم آوری در زندگی زناشویی اشان رخ داده بود و در دسته دیگر دعوا و نزاع های زناشویی بدون وقایع شرم آمیز مثل خیانت جنسی و ... رخ داده بود ، پرداختند .

آنها مطالعه را از چندین حیث مثل سابقه افسردگی یا تاریخچه خانوادگی افسردگی تحت کنترل قرار دادند . مطالعه نشان داد که زنانی که در زندگی زناشویی شان وقایع تحقیر آمیز و شرم آور رخ داده بود علائم افسردگی را به مراتب بالاتری نسبت به گروه دیگر بروز دادند .

در حقیقت سه چهارم افرادی که با وقایع شرم آمیز در زندگی زناشویی شان مواجه شده بودند به افسردگی بالینی دچار شدند . یکی از توضیحات این نرخ بالای افسردگی در این افراد این بود که بعضی زنان میل دارند وقایع شرم آمیزی که در زندگی شان رخ داده را درونی کنند و در خودشان بریزند، خودشان را سرزنش کنند و مقصر بدانند و کارهای زشت همسرشان را مثل آتیشی به جان خودشان بیندازند و خود را بیشتر مستعد افسرده شدن کنند . ( اسپیرینگ - 1996) .

باورهای دوران تاهل هر کسی می تواند به سلامت روانی وی در مراحل انتقالی زندگی اش از یک بازه ی سنی به بازه ی دیگر خیلی کمک کند . (سیمون و مارکوسن - 1999) . سیمون و مارکوسن به مطالعه ازدواج - سلامت روانی و تصورات شخصی هر فرد درباره ی باورهایش از اهمیت و نقش ازدواج روی سلامت روانی فرد در هنگام مواجه با حوادث غیر قابل کنترل زندگی مثل طلاق و جدایی پرداختند .

آنها در مطالعه شان به این نتیجه رسیدند که در افرادی که به ازدواج به چشم یک تعهد و پایبندی مادام العمر نگاه می کنند، سطح آسیب پذیری و افسرده شدن در مقایسه با افرادی که چنین دیدگاهی ندارند بسیار بالاتر است. آنها نتیجه گرفتند که وقتی افکار با اعمال همخوانی دارند سلامت روانی در سطح بالاتری قرار خواهد داشت .

لیست در حال گسترشی از اعمال استرس زای زندگی که با شروع افسردگی در ارتباطند گرد آوری شده است. (کریستین هرمن - اولیری - آوری لیف 2001 ) چیزی که برای این گروه تحقیقاتی معما بود این بود که آیا مسائل و دغدغه های شدید زندگی متاهلی نیز می تواند به عنوان عاملی برای شروع افسردگی در زنانی که قبلا اصلا سابقه افسردگی را نداشته اند باشد یا خیر . 50 زن بین سنین 18 تا 44 سال در این کارازمایی گنجانده شدند .

نتیجه مطالعه شان نشان داد که 38 درصد شرکت کنندگان با شرایط روبرو برای اختلال افسردگی مواجه هستند . و از میان 11 نفری که جدایی و طلاق ذز همسر را بعنوان یک عامل استرس زا بیان کرده بودند 63 درصد آنها شرایط مواجه با افسردگی را داشتند .

این مطالعه برای 38 درصدی قابل اهمیت است که با فاصله کوتاهی از یک واقعه منفی از ازدواجشان دچار افسردگی می شوند با وجود آنکه پیشتر هیچ گونه سابقه افسردگی نداشته اند .

رابطه ی بین خیانت به همسر - طلاق  و سلامت روانی بشدت پیچیده است . گزارش شده که روابط خارج زناشویی عامل 20-27 درصد طلاقها می باشند . ( گاتمن - 1999) . سوئینی و هورویتز در 2001 چنین مطالعه ای را ترتیب دادند تا رابطه ی بین خیانت زناشویی - همسری که به وی خیانت شده - شروع فرایند طلاق و سلامت روانی بعد از آن را مورد ارزیابی قرار دهند . آنها دادهی خام خود را از آنالیزگر ملی تحلیل مسائل خانوادگی گرفته و مورد بررسی قرار دادند . در سالهای 1987-1988 تعداد 13007 شرکت کننده  و در بین سالهای 1992-1994 تعداد 10005 شرکت کننده در کارازایی حضور داشتند .

سوئینی و هورویتز در 2001 به بررسی اینکه کدامیک از زوجین آغازگر پروسه طلاق باشد در مواردی که خود فرد یا همسرش خیانت زناشویی افشا شده داشته اند و افسردگی متعاقب آن در آنها پرداختند . آنها فقط به بررسی زوجینی که طلاق گرفته بودند پرداختند ، بنابراین داده های تحلیلی آنها شامل وضعیت روانی افرادی که هنوز در رابطه ای که به آنها خیانت زناشویی شده یا بالعکس نیست .

نتایج کار آنها پیشنهاد داد که سلامت روانی فرد در رابطه ای که همسرش به وی خیانت کرده بیشتر و بالاتر است اگر خودش ابتدای امر پیشنهاد دهنده ی طلاق  و جدایی باشد نه همسر خیانت کار درخواست کننده جدایی .

چنین به نظر می رسد که کنترل داشتن روی زندگی کسی فوایدی نیز دارد . علاوه بر آن تحقیقات آنها نشان داد که زنانی که بخاطر خیانت های همسرشان طلاق گرفته اند بیشتر از مردان در این قضیه در ریسک افسردگی قرار دارند . در این بانوان دو سال اول بعد از طلاق از حیث گرفتن افسردگی بسیار حائز اهمیت است.

خیانت به همسر,افسردگی و خیانت به همسر,موارد خیانت به همسر

سوئینی و هورویتز 2001 اذعان داشتند که مردان اگر مردد باشند که همسرشان به آنها خیانت کرده یا نه بیشتر در معرض افسردگی قرار میگیرند تا اینکه نسبت به این قضیه یقین پیدا کنند . در این رابطه به نظر می رسد مردان بویژه از احساس تشویش خاطر ناشی از نگرانی در مورد اعمال همسرانشان هراسانند .

همچنین به نظر می رسید که مردان در مقایسه با زنان بیشتر دربرابر افسردگی حساسیت نشان می دهند در مواردی که خودشان شروع کننده فرایند جدایی باشند. داشتن فرزند در خانواده در این شرایط به افسردگی مردان کمک می کند .

سوئینی و هورویتز چنین تخمین زدند که ممکن است علت آن کاهش تعداد دفعات ملاقات فرزندان بعد از جدایی باشد . عوامل ثانویه کمک کننده به کاهش سلامت روانی بعد از  ازهم فروپاشی زندگی زناشویی به شرح زیر است : درامد کم خانواده - حضور بچه ها در خانه - کاهش حکایت اجتماعی - همگی این عوامل ممکن است در مراحل انتقالی زندگی نقش چشم گیری داشته باشد و استرس زیادی را در زندگی افراد ایجاد کند.

اولسون - روسن - هیگینز کسلر - و میلر در 2002 یک مطالعه کیفی برای بررسی عواقب بعدی خیانت به رابطه زناشویی ترتیب دادند. بعد از 13 مصاحبه تلفنی با افرادی که یک طرف خیانت به رابطه زناشویی بودند یا همسرشان به آنها خیانت کرده بود ، آنها چنین نتیجه گرفتند که این کار نهایتا ایجاد یک آشفتگی شدید روانی در فرد خواهد کرد .

مروری بر توجهات درمانی:


تحقیقاتی برای حمایت از زوج درمانی در موارد خیانت به همسر :
تحقیقات تجربی در زمینه خیانت به همسر محدود است . (بلو و هارتنت 2005) . خیانت زناشویی تنها به عنوان مشکلی که زوجین با آن به کلینیک ها مراجعه کنند نیست ، بلکه نحوه درمان روی نتیجه ی درمان بشدت تاثیر گذار است . (آتکینز - الدریج - بوکام - کریستنسن - 2005) . تحقیقی که آتکینز و همکاران در 2005 انجام دادند یکی از معدود تحقیقات تجربیست که برای ارزیابی کارایی زوج درمانی در افرادی که مورد خیانت زناشویی واقع شده اند ، انجام شده است .

فرضیه اولیه تحقیق بر آن بود که زوجینی که مورد خیانت زناشویی واقع شده اند در شروع کار درمانی بیشتر تشویش خاطر داشته و نسبت به زوجینی که این مشکل را ندارند سیر درمان آنها آهسته تر خواهد بود . مطالعه شامل 134 زوج با مشکل این چنینی بود که به طور تصادفی در دو گروه  زوج درمانی به روش درمان سنتی یا در گروه درمان جمعی قرار داده شدند .

19 تا اززوجین زیرگروه مواردی بودند که دکتر درمانگر خیانت به همسر را در مورد آنها مشخص کرده بود . زوجین قبل از شروع به کار درمانی ، در هفته 13 روند درمان ، در هفته 26 درمان و در آخرین جلسه درمان مورد بررسی قرار گرفتند .

درمانگر اطلاعات مربوط به آنها را در پرسشنامه ی خیانت به همسر وارد کرد. (آتکینز و همکاران - 2005 - صفحه 145 ) . یک مورد محدود می شد به خیانت به احساسات همسر ، در حالیکه در 18 مورد دیگر برخوردهای فیزیکی صورت گرفته بود .

دو سوم زوجین زوج درمانی برخوردی به شیوه سنتی دریافت کردند در حالیکه باقی زوجین زوج درمانی گروهی دریافت کردند . مطلبی که قابل توجه است اینکه زوجینی که مورد خیانت به همسر داشتند در پیش آزمون روند درمان سطح استرس و تنش بالاتری نسبت به سایر زوجین داشتند .

یافته ها اذعان می دارد که زوج درمانی بشدت کمک کننده می باشد و زوجینی که به آنها خیانت شده بود و در پیش آزمون تنش بالایی را از خود نشان داده بودند به مرور در طی مراحل درمان بهبود یافتند و در پایان کار درمان دیگر قابل شناسایی نبودند از سایر افرادی که مورد خیانت به همسر واقع نشده بودند- مثل بقیه افراد دارای سلامت روانی شده بودند .

استثنای این قضیه زوجینی بوند که در کل دوره درمان خیانتشان را از همسرشان مخفی نگه داشته بودند . این مطالعه نشان می دهد که زوج درمانی روش مهمی برای درمان مستقیم تنش ها (بعلاوه علائم افسردگی) یی است که بدنبال آسیب هایی که زوجین در رابطه به هم می زنند به وجود می آید .

بیچ - جوریلز و اولیری در 1985 تحقیقی انجام دادند تا به بررسی نتیجه روابط جنسی خارج چارچوب زناشویی در زوجینی که موزد درمان قرار گرفته اند بپردازند . کارازمایی بالینی آنها نشان داد که زوج درمانی در افرادی که روابط جنسی خارج چارچوب زناشویی داشته اند به دو دسته تقسیم می شود : یا یکی از زوجین تمایلی به همکاری و کار روی رابطه اش ندارد یا یکی از آن دو علائمی همراه با افسردگی از خود بروز می دهد .

اگر هر یک از این دو مورد باشد روند زوج درمانی استاندارد را از پایه خراب می کند . یافته های آنها نشان داد که فردی که روابط خارج زناشویی داشته در معرض خطر بالاتری برای افسردگی قرار دارد . در شوهرانی که خیانت به همسر داشتند 89 درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این امر قیاس و تضادی 46 درصدی در مقایسه با سایر مردان داشت .

در زنانی که خیانت به همسر داشتند 82 درصد بیشتر از نمره میانه افسردگی به افسردگی مبتلا شدند که این امر قیاس و تضادی 48 درصدی در مقایسه با سایر زنان داشت .

با وجود آنکه شوهرانی که در روابط خارج زناشویی شرکت داشتند در مقایسه با دیگر مردان مطالعه سطح افسردگی بالاتری داشتند - اما آنها الزاما شرایط و معیارهای علائم افسردگی را نداشتند . با  این وجود وقتی زنان روابطی خارج چارجوب زناشویی داشتند ، 91 درصد آن خانواده ها در مقایسه با نرخ 43 درصدی گروه دیگر افسردگی داشتند .

 

گزینه های درمانی :
زوج درمانی در کل یک گزینه ی موثر درمانی برای درمان افسردگی است . در حالیکه درمان فرد به تنهایی برای درمان افسردگی تنها علائم افسردگی را تخفیف می دهد - حال آنکه زوج درمانی قادر است هم علائم را از بین برده هم رابطه زوجین را بهبود بخشد .

(پاترسون - ویلیامز - گراف گراندز - چاما - 1998 ) اگرچه در این رابطه هنوز مشکلاتی وجود دارد اما پلان درمانی مربوط به افسردگی و خیانت زناشویی توسط زوج درمانگر ها برآورد دقیق شده است . ما پیشنهاد می کنیم که درمانگرها با مکانیزم و روند تغییرات آشنا بوده و آگاه باشند که هر زوجی ممکن است شیوه ی درمانی متفاوتی داشته باشد . (بوکام - ابستین و لاتایلاده - 2002 ) .

گزینه های درمانی متعددی برای زوجینی که با دو ویژگی خیانت زناشویی و افسردگی مراجعه می کنند وجود دارد که متعاقبا خواهیم گفت . ما صحبتمان را محدود به روشهایی می کنیم که برای درمان همزمان افسردگی و خیانت به همسر مفید و موثر واقع شده اند . ( بیچ - 2003) .

مادامی که بیچ 2003 - کونگ 2000 - و مید 2002 ، همگی گزینه های درمانی موجود برای درمان همزمان خیانت زناشویی و افسردگی را مورد تحلیل قرار داده اند ، مرور و نقد ادبی هیچ مورد استرس زایی را در رابطه زناشویی به اندازه خیانت به همسر حاد نشمرده است .

تعیین اینکه کدام مددجو برای درمان افسردگی با روش زوج درمانی فرد خوبیست به این بستگی دارد که آیا او رابطه زناشویی شان را عامل اصلی افسردگی اش می داند یا خیر . ( بیچ 2003 - بیچ 2001 ) . اگر یکی از زوجین احساس مسئولیت و تعهد نسبت به زندگی زناشویی شان نمیکند زوج درمانی شیوه ی مناسبی برای درمان آنها نخواهد بود .

اگر فرد از قبل از اینکه همسرش انگیزه ی خیانت جنسی به وی داشته ، ایده های خودکشی در ذهن داشته باشد - باید پیگیری و بررسی های محتاطانه ای برای پیگیری سلامت وی صورت گیرد . (بیچ - ساندین - اولیری - 1990) .

پرینس و جاکوبسون در 1995 به مرور و بررسی زوج درمانی و خانواده درمانی در درمان اختلالات تاثیر پذیر پرداختند . در مقایسه با گروه کنترل ، آزمونهای بعد از درمان در درمانهای رفتاری زوجین و نیز درمانهای تحلیل شناختی روی خود فرد ، از ارجحیت برخوردار بودند .

البته درمان رفتاری زوجین به بهبود روابط زناشویی آنها نیز منجر شده که این امر در مورد افرادیکه فقط خود شخص تحت درمان روان شناختی بوده به مشابه گروه کنترل هیچ بهبودی در روابط زناشویی آنها حاصل نشده است.  پرینس و جاکوبسون همچنین به کار تحقیقاتی ابستین اشاره کردند ( ابستین و همکاران 1988 ) که پیشنهاد به ترکیب دو سیستم روان درمانی و دارو درمانی می کرد .

اگر جلسات خانواده درمانی به شیوه دارو درمانی بیمار دارای افسردگی اضافه شود ، هم عملکرد خانواده افزایش می یابد هم علائم افسردگی بهبود می یابد . ( پرینس و جاکوبسون 1995) .

مداخلات گروهی :
گوردون - بوکام - و اسنیدر در 2004 یک پروتوکل درمانی سه مرحله ای برای درمان گروهی پیشنهاد دادند : فاز اول درمان تمرکزی بر تاثیر رابطه خارج چارچوب زناشویی دارد . این مرحله به مشخص کردن بحران آنی بین زوجین در برابر نقاط قوت آنها ، سپس تنظیم پلان درمانی آنها با ایفای وظیفه به هر یک از آنها تا پیاده شدن کامل روند درمان می پردازد .

در این مرحله از درمان است که درمانگر باید به بررسی علائم افسردگی یا ایده ای خودکشی در هریک از زوجین بپردازد و مشخص کند که آیا پای آن شخص سوم از رابطه ی این زوج بریده شده یا خیر . از آنجایی که افسردگی - تشویش خاطر و شرمندگی همگی ممکن است متعاقب یک رابطه ی خارج زناشویی رخ دهد ، در فاز اول درمانی لازم است تا از شخص آسیب دیده حمایت شود .

شدت احساسات در این مرحله بالاست و گوردون - بوکام و اسنیدر در 2004 به درمانگرها پیشنهاد می کنند که به هر دو زوجین در این مرحله اصول بیان احساسات ، برقراری ارتباطات ، درک بهتر آنچه رخ داده و چگونگی کنار آمدن با آنها را  بیاموزند . مرحله دوم کار درمانی دربردارنده جست و جو درباره محتوای فعل و مفهوم انجام آن کارهاست. بعضی از اهداف این مرحله از درمان شامل موارد زیر است :

-ارزیابی محتوای کار
- یک احتمال واقع بینانه درباره پتانسیل انجام مجدد فعل
- ایجاد امنیت نسبی برای شخص آسیب دیده - توانایی آنها برای ارزیابی و ایجاد تغییراتی که به رابطه طولانی مدت آن ها جان می بخشد .

مرحله نهایی کار ادامه دادن است. زوجین میتوانند پس از اطلاع تصمیمی گرفته و به پیش روند که ممکن است بخشیدن جزئی از آن باشد . (گوردون و همکاران 2004 - اسپیرینگ 1996) . مدلی که گوردون و همکاران برای بخشیدن پیشنهاد دادند یک نمای واقعی از رابطه ی بین زوجین را به نمایش می گذارد که به موجب آن شخص آسیب دیده از تمامی احساست منفی ای که نسبت به همسر آسیب رسانش داشته خلاص می شود وانگیزه اش برای تنبیه همسرش کمتر می شود . ادامه دادن مسیر ممکن است به این معنی باشد که زوجین بخواهند از هم طلاق بگیرند و به این صورت به زندگیشون ادامه دهند .

رفتار درمانی زناشویی :
نشان داده شده که رفتار درمانی زناشویی نه تنها در ایالت متحده آمریکا بلکه در بسیاری کشورهای دیگر نیز بسیار موثر است . ( مید - 2002 ) . اگرچه همچنان سوالاتی درباره توانایی این روش برای حفظ تغییرات در طول زمان وجود دارد (جانسون 2002) . مدل اصلاح شده ی آن که در زوج درمانی رفتاری گروهی به کار برده می شود ممکن است کارایی آن خیلی بیشتر باشد .

( جاکوبسون و کریستین - 1996 ) . این روش در آشکار سازی وجود افسردگی و خیانت زناشویی همزمان با هم بسیار کاربرد دارد. (بیچ 2001 ) . در این شیوه درمانی وقتی یکی یا دو همسر افسرده هستند تمرکز اولیه بر روی رفع علائم افسردگی است .

مید پیشنهاد کرد که این روش ممکن است کارامد باشد برای مواقعی که مشکل زناشویی ایجاد افسردگی کرده و هر دوی زوجین تمایل به همکاری برای رفع مشکل داشته و تعهد بهم دارند . رفتارهایی توصیه می شود که توجه خاصی را معطوف هم کنند ، حمایت - نزدیکی و تعهد بیشتری نسبت به همسر افسرده داده شود. اجزای این روش که باید جزیی از درمان باشد باید شامل موارد زیر باشد :

-آموزش دادن به زوج درباره طبیعت تنش های دوران متاهلی و افسردگی این دوران
- افزایش ارتباطات مثبت با یکدیگر
- افزایش پذیرش تفاوتهای یکدیگر
- کاهش سرزنش و تهدید یکدیگر
- کاهش تحریکات آزار دهنده ( بویژه تحریکات آزار دهنده ای که به قصد عوض کردن برخوردهای دیگران انجام می شود ) -افزایش مهارتهای مکالمه و حل مشکل
- کاهش افکار منفی درباره خود ، همسر ، دنیا ، آینده  و برنامه ریزی برای مشکلات ناگزیر تکرار شونده زناشویی و دوره های افسردگی . ( مید 2002 - صفحه 308 )  

این روش شانس رد و بدل کردن رفتارهای مثبت را بالا می برد و شاید علائم افسردگی را تخفیف بخشد . این مدل مستقیما روی جنبه های خیانت به همسر مثل مکانیسم بخشیدن و تصدیق نیازهای امنیتی آینده تاثیری ندارد . (بلو - 2005) برای همین ممکن است از همین حیث در مواردی که تنش و افسردگی بهمراه یک خیانت زناشویی باشد محدود شونده باشد .

زوج درمانی رفتاری گروهی:
زوج درمانی رفتاری گروهی توسط جاکوبسون و کریستینسین طراحی شد و به منظور افزایش کار زوج درمانی رفتاری سنتی و افزایش کارایی آن  طراحی آن صورت گرفت . (دیمی دیان - مارتل - کریستنسن - 2002 )

3 مداخله ی اصلی در متد فوق الذکر به کار رفته تا سطح تنبیهات کاهش یابد و برخوردهای مثبت ارتقا سطح یابند . ( کریستن سن و هیوی - 1999)

اینها تبادلات رفتاری - آموزش برخورد و مکالمات و آموزش حل مسئله می باشد . اگرچه این روش بر پایه مهارتها بنا گذاری شده و برای تغییر در رفتار برنامه ریزی شده ، یکی از اجزای آن افزایش تمرکز بر این قضیه است که رفتارهای همسر را به عنوان بخشی از روند تغییر کردن بپذیریم . ( دیمی دیان و همکاران - 2002)

روان درمانگر این کار از تکنیک هایی استفاده می کند که در 3 اصل گنجانده می شوند :


تحمل- پذیرش-تغییر
در مورد پذیرش حس همدلی در مورد مشکل بعنوان اولین رویکرد مداخله ای شمرده می شود . هدف درمانگر ایجاد حس صمیمیت و نزدیکی بین دو زوج است و اینکه در آنها برای مسائل دغدغه برانگیز ایجاد تحمل کند .

درمانگر ممکن است همچنین از تکنیکی به نام جداسازی یکپارچه برای کمک به زوجین در دور کردن خودشان از مشکل استفاده کند که به موجب آن کار آن مسئله با دیدی عقلی و نه احساسی مورد بحث و بررسی قرار گیرد . درمانگر همچنین می تواند علائم افسردگی فرد را پس از بیرون آمدن از یک موقعیت آزار دهنده - تحقیر کننده بازچینی کند به جای آنکه شخص این انگیزه را داشته باشد که همسرش را بخاطر حس تشویش درونی خودش تنبیه و توبیخ کند.

روان درمانگران این زمینه از مداخله های تحمل برای درمان استفاده می کنند به این صورت که زوجین از تلاششان برای تغییر یکدیگر دست می کشند . برای زوجی که خیانت به همسر را در رابطه شان تجربه کرده اند این کار به منزله پاک کردن حرکت خارج از چارچوب زناشویی نیست اما به معنی پر رنگ کردن چیزهایی است که زوجین د این خصوص در مورد یکدیگر یاد گرفته اند .

زوج درمانی رفتاری گروهی:
زوج درمانی رفتاری گروهی بر پایه یکپارچه سازی مدل گروهی و سیستماتیک بنا شده است . (کونگ 2000 - تیشمن و تیشمن - سال 1990 )

کلید دستیابی به این هدف شناسایی این تفکر است که چگونه ایده های آنی و اعوجاجات جمعی به روند افسردگی کمک میک ند . (بک - 1991 - کونگ 2000)

درمانگران زوجی گروهی به افسردگی به عنوان سیکل میان فردی منفی در رابطه زوجین نگاه می کنند . درمانگران به بررسی واکنش های عاطفی - تفسیر برخوردها و ریز مفهوم و درون مایه ی رابطه ی زناشویی می پردازند . (بوکوم و ابستین - 1990 )

در این مداخلات از روشهای مستقیم برای دست و پنجه نرم کردن با انتظارات آسیب دیده بیمار استفاده می شود . با وجود اینکه هدف این روش افزایش حمایت دو طرفه بین زوجین است اما ممکن است اگر یکی از همسرها تمایلی به همکاری نداشته و بر این باور باشد که خیانت به همسر جنبه ی دفاع از خود را داشته ، روند انجام کار با محدودیت هایی مواجه می شود .

از طرف دیگر اگر شخص افسرده همان کسی باشد که به همسرش خیانت کرده سرزنش و نکوهش خود و مقصر شمردنش ممکن اسن جزو عوامل کمک کننده به عمیقتر شدن افسردگی وی باشند .

مدل سی سی تی توسط کونگ در 2000 تست شد و در کاهش علائم افسردگی بسیار سودمند واقع شد . درمان بازسازی هویت گروهی در درمان افرادی که دچار تشویش در زندگی زناشویی شده اند نیز همچنین کاربردی است . (کریستن سن و هیون  - 1999) از آنجا که روش سی بی تی در درمان افسردگی و مشکلات زناشویی کارامد بوده است ، احتمال آن وجود دارد که مدل های ارتباطی  مشابه آن نیز در درمان همزمان خیانت به همسر  و افسردگی ایده آل باشند.

مادامی که مدل سی بی تی از ابتدای امر بر روی ادراک و رفتار برای رهایی از احساسات با الگوی ماکرو لول تمرکز دارد ( بوکام و همکاران - 2002 - صفحه 28 ) ، سی بی سی تی مرکز گراست و نقش احساسات و تاثیر عوامل محیطی را برروی درمان روابط صمیمی در طی گذر زمان می داند . (ابستین و بوکام - 2002  - بوکام و همکاران 2002)

وابستگی بالغینیکی از زیرپایه های بنیادی روش درمانی در زوج درمانی متمرکز بر احساسات است . علاوه بر آن الن و بوکام در 2004 به رابطه ای قوی بین نوع وابستگی و انگیزه ی خیانت به همسر و نوع آن اشاره کردند . ( بلو و هارتنت 2005 )

این مدل بیان می دارد که روش ای اف تی با تمرکزی که بر وابستگی دارد ممکن است یک روش ایده آل برای درمان خیانت به همسر و شیوه های بروز آن در روابط باشد .

ای اف تی روشی تجربیست برای زوج درمانی که شواهدی قوی مبنی بر این وجود دارد که در طی زمان می تواند بسیار کارامد واقع گردد. (جانسون - 2002) . علاوه بر آن این روش به خوبی برای جراحات وابستگی که در نتیجه وابستگی رابطه ای به یکی - متعاقب برخورد نسنجیده آنها رخ میدهد ، جواب میدهد . (جانسون - ماکینن و میلیکین - 2001)

جانسون در 2004 بیان می کند که تروماهای رابطه ای که در نتیجه وابستگی به کسی ایجاد شده باشند بدان معناست که : آسیب ناشی از جدا شدن و تنها شدن در برابر یک تجربه شکست آمیز و آسیب پذیر - (صفحه 267).

ارتباط این تئوری برای در نظر آوزدن گزینه های درمانی کارامد است وقتی هدف درمان زوجیست که به تازگی در آنها خیانت به همسر و افسردگی رخ داده است . اگرچه باید این قضیه روشن شود که نه همه ی کسانیکه مورد خیانت زناشویی واقع می شوند به آنها آسیبهای ناشی از وابستگی وارد شده یا افسرده می شوند،  اما مدل ای اف تی هر دو این مسائل را مورد هدف قرار می دهد . ( جانسون و همکاران - 2001) "

وقتی همسری برای کمک گرفتن با تمام وجود فریاد می زند یا تا آن لحظه آسیب زیادی به وی وارد شده و از سمت همسرش هیچ توجهی دریافت نمی کند ، اولین ریشه های اطمینان در دل او می شکند . (جانسون - 2004  - صفحه 269)  .  در بیان این مورد که خیانت به همسر یک آسیب وابستگی مرتبط با ای اف تی است درمانگر:

1.همسر آسیب دیده را ترغیب می کند تا این حس آسیب پذیری رو که آن را به همسرش نسبت می دهد خطر کند و کنار بگذارد .
2. در بازسازی احساسات خدشه دار شده بیمار که شامل رنجیده شدن و ترس از ترک شدن است،  به وی کمک کند .
3.به همسر وی کمک کند تا عبارات مربوط به خیانت به همسر را از حیث اهمیت آن در وابستگی رابطه اشان بشنود و درک کند نه بصورت بی عدالتی ای که در حق همسر آسیب دیده اش شده .
4.ببیند آیا شخص مجروح می تواند آسیبی که به وی وارد شده را بازسازی کند و غمش را بیان کند یا نه .
5. همسر خیانتکار را ترغیب کند تا به مسئولیت پذیریش - درکش از موضوع و غم و پشیمانیش را اعتراف  کند .
6.همسر آسیب دیده را ترغیب کند تا از همسرش درباره ی راحتی و آرامش رابطه شان  بپرسد .
7.مادامی که به زوجین کمک می شود تا تعریف جدیدی را برای عبارت خیانت به همسر جایگزین کنند ، به همسر خائن کمک شود تا حس مسئولیت پذیری اش نسبت به همسرش پررنگ تر شود . (جانسون - 2004)

اگر مداخله در مراحل اولیه خیانت های زناشویی صورت گیرد از عوامل استرس زای بعدی - افسردگی - و از هم پاشیدگی خانواده جلوگیری می کند . ( بیچ و همکاران - 1990) مارچنت و هوک در 2000 بیان داشتند که خاموش ماندن و به صورت برخوردهای زننده با یکدیگر واکنش و تعامل داشتن ممکن است به بروز علائم افسردگی در هر دو همسر منجر شود .

ما بر این باوریم که ابتدا علائم افسردگی شناسایی و درمان شوند سپس با الگوهای نحوه تعامل زوجین مواجه شد - بویژه در مواردی که افسردگی شدید است . اگر در شناسایی و درمان علائم افسردگی ناموفق بمانیم درمان دارویی افزایش تعاملات مثبت و کاهش تعاملات منفی بی نتیجه خواهد بود . (مرچنت و هوک - 2000)

زنانی که تجارب شرم آوری در زندگی زناشویی خود دارند باید به صورت بالینی به آنها کمک شود تا با  احساسات مورد خیانت واقع شدن - تحقیر - و شرمندگی ناشی از افسردگی  کنار آیند . (کانو و اولیری - 2000 - صفحه 780 )

با درمان بالینی کسی که تجربه شرم آوری در زندگی زناشویی اش داشته ، به آن شخص کمک می شود تا احساساتش به سمت خشم و کنترل داشتن روی پیرامونش و حتی احساس صمیمیت و نزدیکی با همسرش تغییر یابد . ( کانو - اولیری - هینز - 2004 )

درمانگر باید توجه داشته باشد که در موارد رابطه خارج چارچوب زناشویی و افسردگی شخص یا هر دوی زوجین ممکن است حمایت اجتماعی یا خانوادگی خود را از دست داده باشند .

افسردگی و تعاملات رابطه ای وابسته به آن با هم در ارتباطند . شخص افسرده و همسرش هر دو ممکن است برخوردهای یکدیگر را خشونت آمیز -بدون عاطفه -  ناصادقانه ونامطبوع برداشت کنند .

هر دو همسر ممکن است وارد چرخه ی منفی ای شوند که در آن شخص افسرده منفعل تر - شخص غیر افسرده ابرازگر احساسات منفی بیشتر نسبت به همسرش و نهایتا در نتیجه آن شخص افسرده مجدد بیشتر افسرده شود . (کونگ 2000)

 

مسائل کلی:
زنان در رابطه زناشویی با مردان بیشتر آسیب می بینند تا مردان . زیرا نشان داده شده که مردان گرایش بیشتری به سمت برقراری رابطه خارج زناشویی دارند . ( بلو و هارتنت - 2005 ) . علاوه بر آن مطالعات ادبی نشان می دهد که زنان به نسبت یک یا دوبرابر بیشتر در مقایسه با مردان در ریسک ابتلا به افسردگی قرار دارند .

کونگ در 2000 چنین نتیجه گرفت که زنان بیشتر مستعد افسردگی در رابطه شان هستند و این بخاطر دید و باور ذهنی ای است که به رابطه شان دارند و خود را بدون قدرت و تنها یک زن تجسم می کنند . کونگ همچنین بیان کرد که زنان ممکن است در برابر نیازهایشان سکوت کرده تا به یک زن / همسر عالی و ایده آل با آن سطح توقعات ذهنی بدل شوند .

زنانیکه خود را نادیده میگیرند ممکن است تنها و منزوی شده - حس اعتماد به نفس خود را از دست دهند که این شرایط نهایتا به افسردگی منجر می شود . (کونگ 2000)

- اگرچه امروزه نسبت به گذشته زنان در عرصه کار و اشتغال فعالترند اما آنها همچنان خیلی با کارهای کلیشه ای و بی اهمین خانه خودشان را سرگرم نگه داشته و همه انرژی و قوت خود را تخلیه می کنند . این کار بشدت روی توانایی آنها در مراقبت از خودشان در مواقع آسیب های رابطه ای، تاثیر سو می گذارد .

در مواردی که زنان بیرون خانه کار نمی کنند و به همسر خود وابسته هستند ، در موارد خیانت شوهر به آنها ممکن است باعث شود آنها چشم خود را روی همه چیز بسته یا آن رفتارهای دردآور را تحمل کنند .

ترکیب زوج درمانی با دارو درمانی :
مطمئنا داروهای ضدافسردگی گزینه درمانی ایده آلی برای درمان طولانی مدت نیستند . بویژه آنکه افسردگی و حس غم واکنش هایی طبیعی به وقایع دردآور زندگی هستند . ترکیب دارودرمانی با زوج درمانی فعلا گزینه موجود درمان است چون هیچ تحقیق و کارازمایی که بیان کننده بهترین نوع درمان افسردگی و خیانت زناشویی همزمان باشد ، وجود ندارد .

حس عمیق مورد خیانت واقع شدن ممکن است آن همسر را نسبت به ازدواجش پریشان احوال ساخته ، حس اعتماد به نفسش را از دست بدهد ، نسبت به آینده مضطرب شود و به همین آسانی افسرده و دلسرد شود.

از طرف دیگر همسری که خیانت کرده ممکن است حس دوست داشتن معشوقه اش- رویاهای ناتمام  را از دست بدهد . دچار احساس گناه و سردرگمی شود . همچنین ممکن است افسرده و ناامید شود . اگر علائم افسردگی یا پریشان احوالی هر یک از زوجین ارتقا نیافت برای درمان باید ارجاع داده شوند . ( گلاس - رایت - 1997 - صفحه 481 )

برای کسانی که چندین علامت افسردگی را دارند وقتی به دکتر مراجعه می کنند و طلب کمک می کنند ، نشان داده شده که درمان دارویی مثل داروهای ضد افسردگی موثرند . (اولفسون - مارکوس - دروس - و همکاران - 2002 )

درمان دارویی باعث کاهش علائم افسردگی شده تا زوجین بتوانند به زوج درمانی بپردازند . با این وجود این مرحله از کار باید به خوبی برنامه ریزی شده و پیش رود زیرا داروهای ضد افسردگی عوارض جانبی خاص خود را در ارتباط با رابطه ی زناشویی دارند .

به عنوان مثال سرکوب میل جنسی که یکی از عوارض جانبی های معمول داروهای ضدافسردگیست ممکن است با ایجاد رابطه ی عاطفی مجدد بین دو همسر در تناقض باشد .

توصیه هایی برای تحقیقات آینده:
تحقیقات تجربی در رابطه با خیانت زناشویی محدود است . (بلو و هارتنت - 2005 ) موارد خیانت زناشویی تنها یک مشکل نیست که زوجین با آن به کلینیک ها مراجعه می کنند ، بلکه آن چیزیست که روی هر درمانی اثر می گذارد . (آتکینز - الدیریج - بوکام - کریستنسن - 2005 )

چند پاسخ در تحقیقات یا تئوری ها وجود دارد که درمان مراجعه کنندگانی که هم افسردگی داشته و هم مورد خیانت زناشویی واقع شده اند را تسهیل می بخشد .

ما به پژوهشی جامع - از لحاظ کیفی و کمی فراگیر و آنکه مداخلات آن بر اساس شواهد تجربی باشد، برای زوج درمانی نیاز داریم . ( اپستین - 2005 ) علاوه بر آن ما بدنبال منابعی هستیم که تمایل به سرمایه گذاری مالی برای این موضوع مهم دارند .

مادامی که فاصله ی بین دانش و کارامدی درمان همزمان افسردگی و خیانت به همسر بسیار زیاد است ، استفاده از زوجینی با این شرایط برای مطالعات طولی مشکل خواهد بود .

مشکل ترین کار به کار گیری زوجین برای بررسی همزمان افسردگی - خیانت به همسر - و مشکلات زناشوییست . (بلو و هارتنت - 2005 - کوینه و بنازون - 2001 )

کوینه و بنازون همچنین قضیه به کارگیری علائم پیشین افسردگی مقدم بر مشکلات زناشویی را مورد بحث قرار دادند. بهنگام اداره کردن تحقیقات درباره افسردگی و خیانت زناشویی ، شخص باید واضحا علائم افسردگی پیش از وقوع رابطه زناشویی خارج چارچوب را مدنظر داشته باشد .

درک کردن رابطه زناشویی - اگر اصلا وجود داشته باشد - برای کسانیکه می خواهند وارد یک رابطه ی جنسی بجز رابطه ی زناشویی اصلی خودشان شوند - مهم است .

بر این اساس افسردگی می تواند یک پیش آهنگ مهم ، برای مثال در احتمال خطر یک رابطه زناشویی در چارچوب اصلی خود باشد .

همچنین در ارتباط با تجارب مردان در زمینه مورد خیانت زناشویی واقع شدن خلأ وجود دارد. زنان در برابر خیانت زناشویی شوهرشان خودشان را مقصر دانسته و افسرده می شوند حال آنکه در شرایط مشابه مردان عصبانی شده و عصبانیت خود را سر شخص سومی خالی می کنند . (اسپیرینگ - 1996 ) تحقیقات آینده باید دربردارنده درک همسران از مشکلات و ناسازگاری های زناشویی باشد .

خلأ قابل توجهی در تحقیقات مربوط به خیانت به همسر که در آنها اعمال جنسی رخ نداده وجود دارد. اصولا هیچ داده ای موجود نیست مبنی بر اینکه خیانت به احساسات همسر روی رابطه زوجین و سلامت روانی افراد بخصوص در ارزیابی افسردگی اثر دارد یا نه .

برای دستیابی به اصول زوج درمانی برای درمانگران و شخص سوم این ابطه ، درمانگران خانواده و مسائل ازدواجی باید مکانیسم تغییرات را تفسیر کنند . (بیچ - 2001 )

مزایای رضایت زناشویی و کاهش علائم افسردگی در بعضی زمینه ها باید توسط تیم تحقیقاتی ارزیابی شود . از آنجا که در امر ازدواج و خانواده درمانی خیلی مهم است ، همه موارد به تشخیص و روان درمانی این کار منجر نمی شود .این ممکن است باعث امتناع ایشان از شرکت در درمان افسردگی و خیانت به همسر شود .

مادامی که تحقیقات نشان می دهد که روان درمانی هر فرد و دارو درمانی می تواند برای درمان افسردگی موثر باشد ، به نظر می رسد زوج درمانی موثرترین متد برای درمان رابطه ی زوجین و رهایی از تنش های زندگی متاهلی می باشد . حداقل اینکه به عنوان یک گزینه ی همراه مهم برای درمان فردی و دارویی باید به آن نگریسته شود .به نظر می رسد که تحقیقات بیانگر این مطلب است که رابطه ی علت و معلولی بین عوامل تنش زای زندگی متاهلی مثل طلاق و جدایی و شروع افسردگی وجود داشته باشد .

از آنجا که افسردگی چهارمین عامل ناتوانی در سطح جهان است ( موری و لوپز - 1996 - اولفسون - مارکوس - دروس و همکاران - 2002 ) ، خیلی نا امید کننده است که تحقیقات زوجین و خانواده یکی از کمرنگ ترین مباحثی است که در زمینه خانواده و زوج درمانی به آن پرداخته شده است ، با توجه به اینکه رابطه ای نزدیک بین عوامل استرس زای زندگی متاهلی مثل جدایی / طلاق و روابط خارج چارچوب زناشویی و شروع افسردگی وجود دارد.

یکی دیگر از مطالعاتی که ما باور به مهم بودن آن داریم ارتباط بین نسلی افسردگی با مسئله خیانت زناشویی است . ما باور داریم کلنجار زیادی وجو دارد بین فهم چگونگی انتقال این مفاهیم از نسلی به نسل دیگر از طریق ژنتیک / یادگیری یا هردو .  یک خلأ بین تشخیص شروع افسردگی با خیانت به همسر ، و درمان افسردگی برای زوجینی که در حال درمان بر سر مسئله خیانت زناشویی هستند.

آیا این مطلب پیشنهاد دهنده این مسئله است که همسری که برای درمان افسردگی می رود-  باید نزد پزشک خانوادگی اش برای دریافت دارو درمانی برای درمان همزمان خیانت به همسر باشد ؟  آیا این بدان معناست که درمان تنش و مشکلات زناشویی باعث کاهش علائم افسردگی می شود ؟چنین  به نظر می رسد که هیچ شواهد تجربی در پژوهش حاضر روی زوج هایی که  بخاطر تنش ها و خیانت های زناشویی  درمان شده اند با افسردگی پیش یا پس از آن وجود ندارد .

جمعیت محدودی برای درمان همزمان زوج درمانی و افسردگی کمتر از حد واقعی معرفی شده اند . ( بلو و هارتنت - 2005 -  اولفسون و مارکوس - دروس و همکاران - 2002 ) تحقیقات بیشتری در این رابطه برای اثبات این نکته که آیا این مساله به تبعیضات فرهنگی بستگی دارد یا این مسئله بیانگر این است که جمعیت محدودی در مضیقه واقع شده و دسترسی کمتری به خدمات بیمه های بهداشتی داشته و در نتیجه درمان اختلالاتی نظیر افسردگی را دریافت نمی کنند ، باید انجام شود .

نتیجه گیری
در این مقاله ی مروری بر خیانت به همسر و افسردگی ، ما به رابطه ای واضح بین تبادلات همزمانی آن دو در یک یا هر دو زوجین پی بردیم .

نشان داده شده که زوج درمانی برای درمان افسردگی و خیانت به همسر به طور مجزا کارامد است . با اینکه شواهدی قوی مبنی بر همزمانی بروز خیانت به همسر و افسردگی وجود دارد ، تحقیقی جامع و کامل برای ارزیابی کارایی درمان این زوجین 
 مورد نیاز است . 


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 27 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

index31 درمان جدید تعریق زیاد با Elexapro

تعریق‌ یكی‌ از كارهای‌ طبیعی‌ بدن‌ است‌ كه‌ به‌ تنظیم‌ درجه‌ حرارت‌ بدن‌ كمك‌ می‌كند. اما تعریق‌ بیش‌ از اندازه‌ فایده‌ خاصی‌ نداردبرخی افراد دچار سندرم تعریق‌ بیش از حد هستند که دارو و درمان خاصی تا کنون برای آن پیدا نشده بود!

 

شرکت دانش بنیان ” پرتو طب پردیس” پارک علم و فناوری دانشگاه تهران، موفق به طراحی، ساخت و تجاری سازی دستگاه پزشکی یونتوفورزیس (Iontophoresis) با نام تجاری الکسا پرو (Elexapro ) جهت درمان بیماری تعریق بیش از حد زیر بغل و کف دست و پا،( هایپر هیدروزیس) شده اند.

به گفته دکتر طرقی، مدیر تجاری سازی این پروژه تحقیقاتی، دستگاه «الکسا پرو» برای اولین بار در کشور برای درمان افرادی که از عرق کردن بیش ار حد بدن خود رنج می برند طراحی و تولید انبوه شده است.

طراحی نوین و همچنین به کارگیری فناوری های جدید در دستگاه ضد تعریق «الکسا پرو» باعث عملکرد هوشمند آن شده است و نسبت به نمونه مشابه خارجی که عمدتا تکنولوژی آن در اختیار  کشور آلمان و آمریکا می باشد، اثر بهبود بسیار بالاتر و بصورت دائمی را دارد.

وی با بیان اینکه تحقیقات و کنترل عملکرد و کیفیت، بهبودی 98درصدی را نشان داده است، اظهار داشت: آزمایشهای بالینی مربوطه درمراکز درمانی معتبر و زیر نظر وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی کشور به روی تعداد زیادی بیمار طی مدت 2سال انجام شده و از این رو، پس از گذراندن بیش از 90تست متفاوت، موفق به دریافت گواهی تاییدیه عملکرد عالی از سازمان پژوهش های صنعتی و پروانه تولید و بهره برداری از وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی گردیده است.

طرقی مزایای عملکرد هوشمند دستگاه ضد تعریق Elexapro را توضیح داد و گفت: حذف عوارض جانبی این نوع درمان، مانند سوزش و پوسته شدن پوست، نسبت به نمونه خارجی آن از مزایای این دستگاه است و با بکارگیری شیوه های نوین در تجاری سازی، قیمت تمام شده آن یک دهم نمونه خارجی می باشد.

وی اظهار داشت: در تجاری سازی این دستاورد پژوهشی از تمام استاندارد های بین المللی و  تکنیک های روز دنیا در طراحی و فرایند تواید و حتی بسته بندی و برند سازی استفاده شده است.

طرقی تصریح کرد: مدیریت تجاری سازی صحیح که شامل چرخه ایده تا تولید و بازار می باشد از عوامل دستیابی به این موفقیت بین المللی شده است.

به گفته مهندس اکبران- مدیر پژوهش تجهیزات پزشکی پرتو طب پردیس، بر اساس گزارش بانک جهانی 211 میلیون  نفر در جهان و بیش از 3میلیون نفر در کشور ایران مبتلا به این عارضه می باشند که اکثرا منشاء ژنتیکی دارد و تا به امروز هیچ درمان موثر و دائمی برای آن گزارش نشده است.

تا کنون راه حل  مناسبی برای  درمان این عارضه وجود نداشت و اغلب با روش هایی مانند تزریق بوتاکس، استفاده از محلول های و اسپری های رایج، دارو های خوراکی و یا عمل جراحی به درمان  پرداخته که با تاثیر کم و عوارض همراه بوده است.

روش کارکرد درمانی یونتوفورزیس(عرق یش از حد) دارای تاییدیه FDA سازمان غذا و داروی آمریکا و استاندارد اروپا CEنیز می باشد و به عنوان جدید ترین و بهترین روش درمان تعریق بیش از حد بدن، در دنیا شناخته شده است.

تجاری سازی  این پژوهش که منجر به تولید دستگاه ضد تعریق شده است، نویدی برای جامعه هنرمندان، ورزشکاران، بازیگران و همه افراد جامعه که از رطوبت بیش از حد بدن خود و بوی عرق ناخرسند هستند است.

بر اساس این گزارش، این تیم تحقیقاتی در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران بعد از 4سال پژوهش توانسته دستگاه ضد تعریق «الکسا» را طراحی،‌ ساخت و تجاری سازی کند.

راهکارهای استراتژیک در پروسه تجاری سازی دستگاه «الکسا» از طرفی اثر درمانی سریع و بهبودی کامل را به همراه دارد.

نکته حائز اهمیت این است که با توجه به ریشه ژنیتیک این عارضه، افراد مختلف یک خانواده می توانند مشترکا از یک دستگاه «الکسا» استفاده کنند.

«یونتوفورزیس» در اروپا و آمریکا برای درمان بیماری هایپرهیدروزیس به عنوان بهترین و بی عارضه ترین روش شناخته شده و به طور گسترده و همه گیر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در این روش جریانی کنترل شده و بسیار خفیف میکرو الکتریکی تولید شده توسط یک اداپتور 12 وات، از طریق پوست از نواحی دچار عارضه تعریق بیش از حد، عبور داده میشود.این جریان میکروالکتریکی بسیار خفیف از طریق تماس با آب که واسط بین دستگاه و بدن بیمار است، به بدن بیمار منتقل میشود.

حوزه های مهم مشکل زا در بیماری تعریق کف دست و پا و زیر بغل و همچنین گردن و صورت می باشند اما هر قسمتی از بدن می تواند دارای تعریق شدید باشد.

این دستاورد پزشکی، با همکاری محققان دانشگاه صنعتی استکهلم سوئد و با حمایت معاونت علمی ریاست جمهوری و همچنین صندوق حمایت از پژوهشگران، تحقق یافته است.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

imagesثقثص اگر تلفن همراهتان را اینجا میگذارید بخوانید

پاره شدن رشته های DNA و احتمال ابتلا به سرطان ، ناراحتی قلبی ، فشار خون ، رشد تومرهای مغزی ، سر درد ، آلزایمر ، پارکینسون و نازایی از عوارض نزدیک بودن به تلفن همراه و بستن آن روی کمر هستند.

 

يك ارولوژيست  درخصوص آثار تلفن همراه روی باروری مردان اظهار داشت: «در سپتامبر 2008 در دانشگاه کلیولند مطالعه‌ای منتشر شد که نشان می‌داد در مردانی که تلفن همراه‌شان را دائم به کمر متصل مي‌كنند، قدرت باروری با گذشت زمان آسیب می‌بیند. این مردان یا تلفن همراهشان را در جیب شلوار حمل می‌کنند یا اینکه آن را به کمربند شلوار متصل می‌کنند.»

دكتر محمدرضا صفري‌نژاد افزود: «در این بررسی ذکر شده است که امواج الکترومغناطیسی تلفن همراه باعث آسیب به تولید اسپرم می‌شود.»

اين استاد دانشگاه با اشاره به اينكه اسپرم دارای سه پارامتر تعداد، حرکت و شکل طبیعی است، گفت: «مهم‌ترین پارامتر حرکت اسپرم است كه تشعشعات تلفن همراه بیشترین اثر سوء را روی آن دارد.»

وي با بيان اينكه هر چقدر میزان تشعشع تلفن همراه زیاد باشد آثار مضر آن نیز بیشتر خواهد بود، افزود: «نوع تشعشع تلفن همراه از نوع الکترومغناطیس بوده و علت آن این است که تلفن همراه برای عملکرد خود از امواج فرکانس رادیويی استفاده می‌کند.»

رييس انجمن كلينيك سلامت خانواده در ادامه اظهار داشت: «برای اندازه‌گیری میزان تشعشع در تلفن همراه از واحدی بنام SAR استفاده می‌شود که مخفف کلمات Specific Absorption Rate به معناي «میزان جذب اختصاصی» است. میزان جذب اختصاصی عبارت از میزان انرژی فرکانس رادیويی است که هنگام استفاده از تلفن همراه جذب بدن می‌شود. هر چقدر این عدد کمتر باشد، تلفن همراه سالم‌تر است.»

صفري‌نژاد با بيان اينكه در آمریکا شركت‌هاي سازنده حين ساخت تلفن همراه مستلزم رعايت حد تعيين و تعريف ‌شده ميزان جذب اختصاصي تلفن همراه هستند، گفت: «تمام تلفن‌های همراه که ساخته یا فروخته می‌شوند باید حد تعيين‌شده را رعایت کنند؛ این میزان 6/1 وات به ازای هر کیلوگرم است. ولی باید توجه داشت میزان تشعشع دریافتی به مقدار زیادی، به نحوه استفاده از آن بستگی دارد. مثلا اگر آنتن‌دهی ضعیف باشد، برای برقراري ارتباط، گوشی تلفن همراه، مقادیر زیادی امواج رادیويی ارسال مي‌کند و درنتيجه میزان تشعشع بالا می‌رود، بنابراین در مکان‌هايی که آنتن‌دهی ضعیف است نباید از تلفن همراه زیاد استفاده شود


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 عادات معمولی که مشکلات آزاردهنده برای پوستتان ایجاد می‌کند را بشناسید

شستن صورت

شستن صورتتان به نظر ساده‌ترین بخش از کارهای روزانه‌تان برای زیبا بودن است، درست است؟ ولی یک سری عادات شستشوی صورت می‌تواند بسیاری مشکلات مانند: خشکی، چرب بودن، حساسیت و … برای پوست ایجاد کند. متن زیر را بخوانید تا با این ده اشتباه بزرگ و روش برطرف کردن آنها که می‌تواند خیلی از مشکلات پوستی را بهبود بخشد آشنا شوید.

انتخاب محصول نامناسب

پاک کننده مناسب آن است که کاملا چرک و آرایش را از صورت شما پاک کند اما چربی طبیعی پوستتان و سلول‌های سالم آن را از بین نبرد. شوینده‌ای پیدا کنید که این کار را انجام دهد و نه خیلی ضعیف باشد (که مجبور باشید دو بار صورتتان را با آن بشویید یا خیلی آن را روی پوستتان بکشید) و نه خیلی قوی (که پوستتان را قرمز و حساس و خشک کند).

شستن بیش از اندازه

شستن صورتتان یک تا دو بار در روز کار خوبی است اما بیشتر از آن می‌تواند پوستتان را اذیت کند و موجب تولید بیش از حد چربی گردد. اگر روزی آرایش نکردید، زیاد ضد آفتاب نزدید و یا عرق نکردید، شب از پاک کننده صورت استفاده نکنید و فقط صورتتان را با آب ولرم بشویید. اگر هر از گاهی به پوستتان اجازه دهید از این چرخه محصولات خلاصی پیدا کند، خوب است.

استفاده از آب با دمای نامناسب

باورعمومی: آب گرم منافذ پوست را باز و آب سرد آن‌ها را می‌بندد. حقیقت این است که منافذ ماهیچه‌ای ندارند که آنها را باز کند یا ببندد. با اینکه ممکن است آب گرمی که به پوستتان می‌خورد حس خوبی به شما دهد اما می‌تواند چربی‌های طبیعی و محافظت کننده پوست را دچار مشکل کرده و باعث خشکی بیش از حد یا تولید بیش از اندازه سبوم شود. آب ولرم بهترین چیز برای پاک کردن مناسب و موثر پوست است.

لایه برداری بیش از حد

لایه برداری یک راه مناسب برای جداسازی سلول‌های مرده پوست است اما اعتدال هم در این کار مهم است. از لایه بردارهای دانه دار استفاده کنید (اسکراب‌های شکری یا آنهایی که اسیدهای میوه دارند انتخاب‌های ملایم تری هستند) و حداکثر هفته‌ای دو یا سه بار آنها را به کار ببرید. به جای پارچه برای کشیدن روی پوست از انگشتانتان استفاده کنید تا مانع کشیده شدن یا آزار پوستتان شوید.

آب نکشیدن خوب پوست

اگر در آب کشی صورتتان خساست کنید، باقیمانده‌هایی که از شوینده روی پوستتان می‌ماند ممکن است منافذ پوست را مسدود و پوست را خشک کند. کاملا صورتتان را آب کشی کنید حتی اگر صبح است و دیرتان شده یا شب است و به شدت خسته‌اید. بینی و اطراف صورتتان مانند خط رویش مو و خط فک شما از معمولترین مناطقی هستند که فراموش می‌شوند، پس کمی به آنها توجه کنید!

استفاده از محصولات آسیب زننده

یک لطفی در حق پوستتان بکنید و از چیزهایی که به آن آسیب می‌زنند مانند عطرها، رنگ‌ها، و مواد نگهدارنده (مانند پارابن‌ها) استفاده نکنید. سدیم لوریل سولفات یکی دیگر از چیزهایی است که باید از آن دوری کنید. این ماده به عنوان از بین برنده پوست‌های اضافی استفاده می‌شود ولی خودش می‌تواند باعث حساسیت و واکنش آلرژیک شود. همیشه مواد تشکیل دهنده روی محصولات زیبایی و بهداشتی را بخوانید.

حوله را روی پوست کشیدن

حوله را روی پوستتان نکشید، فقط با آن ضربه‌های آرام بزنید. کشیدن حوله روی پوست می‌تواند خیلی خوشایند باشد ولی پوستتان را می‌کشد و اذیت می‌کند و این اتفاق می‌تواند برای میزان الاستین شما خطرناک باشد. هر حوله‌ای که دم دستتان است، مثلا یک حوله استفاده شده را برندارید. باکتری را انتشار ندهید؛ به خصوص روی یک پوست عالی و تمیز. وقتی می‌خواهید صورت شسته شده خود را خشک کنید، یک حوله نرم و تمیز بردارید.

صبر برای مرطوب کردن

برای افزایش میزان جذب رطوبت، بلافاصله پس از تمیز کردن پوست وقتی هنوز نم دارد، از مرطوب کننده استفاده کنید. برای استفاده از سرم‌ها و دیگر محصولات محافظت از پوست و مو هم همین روش را انتخاب کنید. اگر صبر کنید تا پوستتان کاملا خشک شود، ورود عناصر فعال مرطوب کننده به پوست سخت‌تر می‌شود و منجر به چرب یا چسبناک شدن پوست خواهد شد.

خرج کردن زیاد

خیلی عاقلانه نیست که بخواهید فقط برای یک شوینده صورت مقدار زیادی پول خرج کنید. یک پاک‌کننده ساده با مواد سازنده طبیعی کافی است و بقیه پولتان را برای خرید محصولاتی که روی پوستتان می‌مانند و فواید طولانی مدت دارند، مثل سرم‌ها و مرطوب کننده‌ها خرج کنید.

ترس از چربی‌ها

چربی‌ها برای مدتی طولانی دشمن درجه یکی بودند که منافذ پوست را می‌بستند اما اکنون این طرز تفکر در حال تغییر است. متخصصان می‌گویند که افراد با انواع مختلف پوست می‌توانند از پاکسازی پوست با چربی بهره ببرند، حتی پوست‌های چرب یا آسیب دیده! به هر حال چربی، چربی را در خود حل می‌کند. چربی‌هایی هستند که منافذ پوست را از آلودگی و باکتری پاکیزه می‌کنند و به خوب شدن یا تعادل پوست کمک می‌نمایند. به دنبال محصولات تمیزکننده چربی باشید که از چربی‌های گیاهی و طبیعی تولید شده‌اند و یا حتی می‌توانید از یک روغن بادام باکیفیت، روغن هسته زردآلو، روغن دانه انگور یا روغن گل آفتابگردان که در سوپرمارکت موجود است استفاده کنید(روغن نارگیل و زیتون برای برخی افراد کارساز است ولی گزارش شده که برای بعضی افراد مشکل ایجاد می کند). خیلی ساده روغن را روی پوست خود ماساژ دهید و سپس با یک پارچه تمیز آغشته به آب گرم صورتتان را تمیز کنید. فقط مطمئن شوید که کامل صورت خود را تمیز کرده‌اید تا چربی اضافی روی پوستتان نماند و منافذ تمیز بمانند.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

آیا میدانید زگیل ناحیه تناسلی خطرناکتر از ایدز است

 این بیماری  از ان دسته از بیماریهایی است که  خطرناک بودن آن از ایدزهم زیاد است و در کشور ایران امروزه قربانی های زیادی دارد. زگیل تناسلی به یک بیماری همه گیر تبدیل می شود

 این بیماری در آستانه اپیدمی شدن است و سال گذشته روزانه یک تا دو نفر از مبتلایان این بیماری مبتلا می شدند اما امسال این رقم به ۱۰ تا ۱۵ مرد در یک روز رسیده است.

مردانی که به این بیماری مبتلا می‌شوند نزد پزشک متخصص مجاری ادرار می‌روند و زنان هم به پزشک متخصص زنان مراجعه می‌کنند.

در بین زنان مبتلا به ایدز، این بیماری همیشه رواج داشته و میزان شیوع آن هم نسبت به قبل در میان این بیماران تغییری نکرده است.

زگیل تناسلی چیست؟

زگیل‌های تناسلی زائده‌های گوشتی کوچکی هستند که ممکن است در هر قسمتی از ناحیه تناسلی زن یا مرد ظاهر شوند. عامل این بیماری

نوعی ویروس است که ازطریق تماس مستقیم با زگیل تناسلی و یا پوست آلوده به ویروس و اغلب از طریق ارتباط جنسی، منتقل می‌شود .این بیماری در بین افراد مبتلا به ایدز شیوع بیشتری دارد.

را‌ه‌های درمان این بیماری قداماتی مانند سوزاندن، منجمد کردن یا استفاده از لیزر عنوان می‌کند که بیشتر توسط پزشکان متخصص پوست انجام می‌شود.

راه مطمئن پیشگیری از این بیماری نیز تزریق واکسن آن است که براساس پیشنهاد سازمان بهداشت جهانی از حدود ۹ سالگی تا حداکثر ۲۵ سالگی و پیش از شروع فعالیت جنسی باید تزریق شود. ولی دکتر عبدالباقی تاکید می‌کند آن انواعی از ویروس که در واکسن هست، معمولاً علامت‌اش کمتر به صورت زگیل ظاهر می‌شود. ولی وقتی زگیل در کسی دیده می‌شود، نشانه آن است که ممکن است انواع دیگر ویروس هم از طریق جنسی به فرد منتقل شود و برای مقابله با آن انواع دیگر بهتر است به فرد واکسن تزریق شود.

برای کسانی که فعالیت جنسی‌شان آغاز شده، تزریق واکسن چندان فایده‌ای ندارد و بهتر است در صورت بروز عارضه زگیل تناسلیبه روش‌های درمانی روی بیاورند.

حتی یک عدد از واکسن این بیماری در ایران موجود نیست و افراد باید آن را از خارج تهیه کنند.  این واکسن به ایران وارد شده و مانند بسیاری از واکسن‌ها که در ایران ساخته نمی‌شود، از خارج وارد می‌شود و بسیاری از پزشکان هم آن را در اختیار دارند.

زگیل تناسلی می‌تواند عامل سرطان دهانه رحم باشد

زگیل تناسلی به خودی خود نه کشنده است و نه خطرناک اما از آنجا که می‌تواند عامل بیماری خطرناک سرطان دهانه رحم باشد باید بدان توجه شود. به گفته او اگر این ویروس زود تشخیص داده نشده و به سرطان پیشرفته منتهی شود، می‌تواند مرگ‌زا هم باشد اما در بیشتر مواقع ویروس زگیل تناسلی به سرطان منتهی نمی‌شود.

زگیل تناسلی توجه ما را به این لحاظ جلب می‌کند که کسی که زگیل دارد، ممکن است انواعی از این ویروس را که با سرطان دهانه رحم ارتباط دارد از طریق تماس جنسی کسب کرده باشد. بیشتر نگرانی ما این است، نه اینکه بگوییم همه کسانی که زگیل دارند حتماً سرطان دهانه رحم می‌گیرند. خود این بیماری اصلاً کشنده‌ نیست و فقط از طریق جنسی منتقل می‌شود».

خطرناک بودن این بیماری را در بی‌علامتی آن می‌داند و می‌گوید ویروس این بیماری ممکن است وارد بدن فرد بشود ولی هیچ علامتی در او بروز نکند و این مدت تا سالیان سال هم طول بکشد. در تمام این سالها، فرد انتقال‌دهنده این بیماری است بدون آنکه بداند خودش هم بیمار است.

راه‌های پیشگیری

بهترین راه پیشگیری از بیماری زگیل تناسلی  آموزش و آگاهی است آموزشی که  باید در جاهایی که جوانان بیشتر هستند صورت بگیرد.

دخترها و یا پسرها باید “نه” گفتن را بدانند و یاد بگیرند و در شرایطی که فکر می‌کنند شرایط نامناسبی‌ست و خطر برای‌شان هست، “نه” بگویند و خودشان را در معرض خطر قرار ندهند، مثلا در میهمانی یا جای ناشناس بدون اینکه واقعاً بخواهند در یک رابطه‌ نامناسب قرار نگیرند

استفاده از کاندم را هم راهکار مناسبی برای جلوگیری از شیوع این بیماری می‌داند به‌هرحال استفاده از کاندوم می‌تواند شیوع بیماری را خیلی کمتر کند. به خصوص اگر ارتباط مقعدی باشد، می‌تواند در آقایان مسئله ایجاد کند. در مورد خانم‌ها هم می‌تواند زگیل ناحیه ‌مقعد ایجاد کند. ولی اگر از کاندوم استفاده کنند، این میزان بسیار کمتر می‌شود


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

هر آنچه در مورد طب سوزنی باید بدانید

یکی از شاخه های طب سنتی ، سوزن درمانی است. سالیان زیادی است که این روش مورد استفاده قرار می گیرد و در سال های اخیر به این طب توجه بسیاری شده و در بسیاری از کشور های اروپایی نیز از این روش برای درمان برخی از بیماری ها استفاده می شود.

سوزن درمانی متکی به این اصل است که نوعی ارتباط عصبی بین اندام های بدن و سطح خارجی بدن هست. آن گاه که اندامی بیمار یا عضوی دردناک می شود مکان هایی خاص روی سطح خارجی بدن یا به واقع زیر پوست بدن که آن ها را نقاط سوزنی می نامند حساس تر می شوند . سوزن درمانی آن نقاط سوزنی را با سوزن هایی خاص تحریک می کند و این تحریک به شکلی صورت می گیرد که فعالیت آن نقاط را تعدیل کند و از این طریق اندام بیمار شده را شفا دهد، یا درد بیمار را تسکین دهد، یا او را بیهوش کند، یا آثار مطلوب دیگر تولید کند.

تاریخچه شکل گیری این روش چیست؟

سوزن درمانی بر این اصل کار می کند که در همه بیماری ها، خواه جسمی یا ذهنی روانی، نقاطی حساس شده روی سطح بدن جلوه می کنند و با بهبود یا درمان بیماری ناپدید می شوند. این نقاط حساس شده در بیماری را نقاط سوزنی می نامند.

این روش چگونه عمل می کند؟

… فشار بر نقاطی خاص از بدن با الگوهای خاص درد پیوند دارد، و تحریک کوتاه و شدید آن نقاط با سوزن ها رهایی طویل مدت از درد تولید می کند.مغز انسان در واکنش به سوزن درمانی گروهی مواد طبیعی تسکین دهنده درد که به آن ها اندورفین می گویند تولید می کند.یک بخش دیگر از طب سنتی چین که جزیی از سوزن درمانی است تشخیص نبض است. حس کردن نبض بیمار به واقع اساس تشخیص در همه رشته های طب سنتی چین است. عمل تشخیص نبض یا نبض گیری در طب سنتی چین چنان گسترده و حساس و دقیق است که می تواند حتی بیماری های پیشین شخص بیمار را صحیح بگوید.در نبض مچ دست یا رگ گردن شخص بیمار ممکن است تا چهارده نوع حالات متفاوت قابل حس کردن وجود داشته باشند، ولی بسیاری از درمانگران سوزن درمانی فکر می کنند که پنج یا شش نوع نبض متفاوت کل رقمی است که در یک جلسه کوتاه معاینه می توان یافت.

روش اجرا چگونه است؟

نقاط سوزنی را معمولاً با سوزن های خاص تحریک می کنند بیشتر درمانگران با تجربه چینی می گویند که بهترین نتایج درمانی را تحریک سوزنی تولید می کند. متون کهن چینی حدود پنجاه راه گوناگون فرو کردن سوزن را شرح می دهند، ولی آن گاه که سوزن در نقطه صحیح فرو شده تنها شش اصل هستند که در مؤثر بودن تحریک سوزنی نقش دارند:

۱ تیزی نوک سوزن

۲ زاویه نفوذ سوزن

۳ عمقی که سوزن فرومی رود

۴ مقدار حرکت (لرزش) سوزن در نقطه

۵ طول زمانی که سوزن در نقطه می ماند

۶ تعداد جلسات درمان

آن گاه که درمانگر مکان نقطه را دقیقاً مشخص کرده است، او سوزن را در آن فرو می کند و از چند ثانیه تا چند دقیقه در آن باقی می گذارد .

بیماری های شفاگیر از سوزن درمانی

این روش برای رفع سنگ کلیه یا آرتروز پیشرفته ،سردرد، بیماری های حاد دستگاه تنفس، روماتیسم حاد، مشکلات قاعدگی زنانه، مشکلات اندام های هضم غذا، اختلال های گوناگون دستگاه عصبی، و دردهای گوناگون کاربرد دارد.اگر شرایط زیربنایی مولد علایم یک بیماری غیرقابل علاج باشند درمان سوزنی او بی فایده خواهد بود.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

۵ راه موثر برای ترك سیگار

مطمئن نیستید چگونه و چه زمان دود كردن سیگار را متوقف كنید؟ با مطالعه و اجرای پنج روش زیر می توانید علاوه بر ترك سیگار وارد جاده تندرستی شوید.

۵ راه موثر برای ترك سیگار

مطمئن نیستید چگونه و چه زمان دود كردن سیگار را متوقف كنید؟ با مطالعه و اجرای پنج روش زیر می توانید علاوه بر ترك سیگار وارد جاده تندرستی شوید. 


انتخاب زمان مشخص
 نامه ای حاوی زمان مشخص برای ترك سیگار بنویسید و امضا كنید و برای فردی كه از كارتان حمایت می كند بفرستید.  

دلایل تان برای ترك سیگار را روی كاغذ بنویسید. 
دلایل محتلف برای ترك سیگار عبارتند از:" دخترم،‌ مادر بزرگم،‌ همسرم و ... " را روی كاغذ بنویسید و نگه دارید.

توقف خرید سیگار پیش از ترك دخانیات 

یكی دو هفته پیش از ترك كردن سیگار، خرید این ماده مخدر را به تدریج كم كنید تا عصبی و مضطرب نشوید.

آماده کردن لیست كارهایی كه باید انجام دهید.

برای سرگرم كردن و فعال نگه داشتن خود می توانید لیستی از كارهای زیر تهیه و اجرا كنید: پیاده روی كردن، نوشیدن پنج لیوان آب در روز، بوسیدن همسر و فرزندان، شست و شوی خودرو، تمیز کردن کمدها، افزایش برقراری رابطه جنسی با همسر، جویدن آدامس، اصلاح و شست و شو كردن صورت، مسواک زدن دندان ها، چرت زدن، نوشیدن قهوه یا چای، تمرین تنفس عمیق، مطالعه كتاب و روزنامه و ...

وقتی سر حال هستید سیگار را ترك كنید.

نتایج پژوهش های دانشمندان نشان داده،‌ ترك كردن سیگار، هنگام افسردگی، اضطراب و عصبانیت، به نتیجه نمی رسد.     

سلامانه


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

همسر ایده آل, زن کامل

اگر قصد دارید به یک زن کامل و ایده آل در زندگی تبدیل شوید حتما این مطلب را مطالعه کنید. منظور ما از کمال این نیست که به عنوان یک زن هیچ اشتباهی مرتکب شود، بلکه با داشتن هریک خصیصه های زیر توانایی های شما به عنوان یک زن و یا مادر دو چندان خواهد بود.

داشتن شخصیت قوی : از قدیم الایام از زنان با عنوان جنس ضعیف نام برده میشود. اما میلیون ها زن در سراسر دنیا نشان داده اند که زنان موجودات ضعیفی نیستند. یکی از خصیصه های یک زن ایده آل و کامل این است که بر تابوی ضعیف بودن زنان چیره شود، بطوریکه در زندگی الگویی برای دیگران باشد.

داشتن شخصیت مثبت : منظور از مثبت بودن برای تبدیل شدن به یک زن کامل این است که خصایصی چون صداقت، امانتداری، وفاداری، فروتنی، گذشت و مهربانی در شما موجود باشد. این ترکیب اگر در وجود زنی موجود باشد او را در بدترین شرایط زندگی نیز سرپا نگه خواهد داشت.

خود ساختگی : در قرن حاضر دیگر زن بودن به معنای نگهداری از فرزندان و انجام کارهای منزل نیست، حتی یک زن خانه دار نیز میتواند در کنار وظیفه مادری خودکفا و داری توانایی جهت استقلال مالی و عاطفی باشد.

غرایز مادرانه : زن به طور ذاتی یک مادر متولد میشود. یک زن کامل بودن نیازمند این است که در کنار تمام مشغولیات ذهنی و کاری بتوانید یک مادر باشید. مادر بودن نه به معنای داشتن فرزند بلکه به معنای حامی و نگهدار خانه و خانواده بودن است.

داشتن زیبایی های درونی : اگرچه داشتن یک چهره زیبا برای هر زنی یک حسن محسوب میشود، اما آنچه از زیبایی ظاهر فراتر است زیبایی های درونی هر زنی است. برای اینکه به زیبایی درونی برسید نیازمند یک ایمان قوی، پاکدامنی و خلوص هستید. در ابتدای راه باید نفس و غرور خود را قربانی کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

علامت افسردگی,افسردگی کودکان,علائم افسردگی در کودکان

یک روانشناس کودک با اشاره به علائم افسردگی در کودکان و میزان شیوع آن در پسران و دختران، تحرک زیاد، پرخوری و پرخاشگری را ناشی از ابتلا این گروه سنی به افسردگی دانست و از والدین خواست تا در شیوه خود برای از شیر گرفتن کودک دقت کنند.


استکی درباره علائم افسردگی در کودکان اظهار داشت: علائم افسردگی در کودکان با بزرگسالان متفاوت است و چنانچه گوشه‌گیری و انزوا یکی از علائم افسردگی بزرگسالان تلقی می‌شود، در کودکان با فعالیت زیاد مشاهده شده که گاهی با پیش‌فعالی نیز اشتباه گرفته می‌شود.

وی افزود: شیوع اختلالات رفتاری در پسران و دختران متفاوت است و طبق آمار اختلالات رفتاری مانند افسردگی کودکی در پسران بیشتر از دختران است، اما در بزرگسالی عکس این قضیه صادق است و زنان بیشتر از مردان به افسردگی مبتلا می‌شوند.

این روانشناس کودک درباره علل این تفاوت ها گفت: در کودکی عوامل ژنتیک نقش مهمی ایفا می‌کند، اما در بزرگسالی عوامل محیطی در شکل‌گیری اختلالات روانی مؤثرتر هستند،‌ بنابراین تأثیر محیطی بر زنان در بزرگسالی موجب ابتلا به افسردگی می‌شود. از طرفی مردان به علت اشتغال، کمتر علائم اختلالات روانی را نشان می‌دهند.

وی افزود: نوار مغزی در کودکان نشان می‌دهد که امواج تتا در بیداری در کودکان طبیعی است در حالی که این امواج در بزرگسالی علامت اختلال روانی است. در رفتارها نیز این تفاوت‌ها دیده می‌شود. مثلاً برخی کودکان و حتی بزرگسالان ممکن است الگوی غذا خوردنشان در دوران افسردگی افزایش پیدا کند که یکی از دلایل آن محرومیت دهانی در دوران شیرخوارگی است.

وی گفت: اگر کودکان در این دوران به شیوه نادرستی از شیرخوردن گرفته شوند، در بزرگسالی برای برگشت به آن دوران که دوران امنیت تلقی می‌شود، به غذا خوردن که فعالیتی لذت‌بخش است، پناه می‌برند.

این روانشناس کودک اظهار داشت: «هول دادن» و «گاز گرفتن» جزو رفتارهایی است که در کودکان مبتلا به افسردگی دیده می‌شود. از منظر هیجانی نیز باید گفت تغییر هیجانی، بر شناخت کودک نیز تأثیر می‌گذارد زیرا مغز به صورت یکپارچه عمل می‌‌کند و وقتی یک منطقه از آن دچار مشکل شود به نقاط دیگر نیز تسری پیدا می‌کند.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

بیماری جدی,حمایت‌ ازبیمار,حمایت‌کننده

اکثر آدم‌ها در طول زندگی خود، حتما دوستانی داشتند که بیمار بودند. منظورم یک سرماخوردگی معمولی نیست، یک چیز جدی تر! شما در این موارد چه کار می کنید ؟

اگر تا حالا دوست بیماری نداشتید، پس شما خوش‌شانس هستید، گرچه احتمال می‌دهم یک وقتی این اتفاق برایتان پیش بیاید.

به عنوان کسی که یک بیماری جدی داشتم، کاملا خبر دارم، کدامیک از کارهای دوستان می‌تواند سودمند باشد و کدام یک از کارهایشان آزار دهنده. تصمیم گرفتم یک سری پیشنهاد بدهم که چطوری با دوستی که از نظر پزشکی وضعیتش وخیم تشخیص داده شده، برخورد کنید. از سل پوستی تا افسردگی تا سرطان یا یک چیزی بین اینها، اینکه بدانیم با کسی که بیماراست چطور رفتار کنیم، مهارتی است که هر کسی ندارد. امیدوارم این پندها راهنمایتان باشد.

 

نادیده نگیریدش!  
اگر نمی دانید چه باید بگویید، خیلی راحت همین را به او بگویید، اما درست وقتی که دوستتان بیشتر از همیشه به شما نیاز دارد نادیده نگیریدش.نگذارید نگرانی از اینکه چطور باید رفتار کنید، روی شما تاثیربگذارد. او در حال دست و پنجه نرم کردن با تقدیرش است و این خودخواهی است که شما بخواهید به احساسات ناخوشایند خودتان اهمیت دهید!

این اتفاق برای من افتاده ومی‌توانم برایتان بگویم، چه درد بدیست. یکی از دوستانم، از معدود افرادی که من درباره بیماری و درمانم با او صحبت کردم در حین گفتگو خیلی حمایت‌کننده نشان می‌داد، اما بعد ؟ دیگر هیچ وقت چیزی از او نشنیدم .

او کسی بود که فکر می‌کردم دوست صمیمی من است، اما معلوم شد که نه نبوده. نه تنها به من اهمیتی نداد بلکه بیشتر نگران خودش بود که نخواست دوستی ما ادامه پیدا کند، دلیلش هم مهم نیست. نتیجه هم که معلوم است. آزردن بیماری که خودش بسیار آسیب دیده است.

بیماری جدی,حمایت‌ ازبیمار,حمایت‌کننده

به حریم خصوصی‌اش احترام بگذارید  
برخی ازبیماران درباره مشکلی که با آن دست به گریبان هستند وتشخیصی که داده شده، راحت صحبت می‌کنند اما برخی هم نه. به یاد داشته باشید گرچه شما می‌خواهید بدانید که موضوع چیست، اما این قصه زندگی شما نیست. این زندگی دوست شماست و اگر نمی‌خواهد درباره اش صحبت کند، به آن احترام بگذارید.

آدم‌ها دراین دنیا با هم خیلی متفاوت هستند و عادلانه نیست که براساس تصورات خودمان درباره آنها قضاوت کنیم، اگر تشخیص و بیماری درباره ما بود چه؟ اجازه بدهید من به شما بگویم: نمی‌دانید که چه کار می کنید، هیچ کس تا وقتی برایش اتفاق نیافتد نمی‌داند، پس دوستتان را به خاطر عکس العمل‌هایش مورد قضاوت قرار ندهید.

اگر دوست شما تمایل ندارد درباره جزئیات بیماری به شما بگوید، به آن احترام بگذارید. حتما دلیلی دارد، شاید فقط برای حفظ دوستی با شماست که درباره جزئیات حرف نمی‌زند.شاید به خاطر این است که می‌خواهد یک آدم عادی به نظر برسد، چون مرحله سختی را پشت سر می‌گذارد. شاید هم نمی‌خواهد ضعیف دیده شود و یا ممکن است بلند وآشکارا درباره‌اش صحبت نکند چون درآن صورت واقعی می‌شود.
 
اجازه دهید بداند که به فکرش هستید! 
اصل مطلب اینکه در شان شما نیست که وادارش کنید، به خواسته دوستتان احترام بگذارید و از او بپرسید چه کمکی از دستتان برمی‌آید، اما فضولی نکنید.بگذارید دوستتان بفهمد شما به او فکر می‌کنید.اینکه کسی مریض است، معنی اش این نیست که مرده. دلش می خواهد دیگران به او اهمیت بدهند و توجه کنند. یک عبارت زیرکانه که می‌گوید: "با تو همدردی می‌کنم." مطمئنا برای یک روز هم شده خوشحالش می‌کند. احتمالا به خاطر بیماری احساس افسردگی می‌کند.

همان متن کوتاه یا یک تلفن کلی تغییر به وجود می‌آورد. همین چیزها نشان می‌دهد که چه کسانی دوستان واقعی‌اند و چه کسانی واقعی نیستند. دو تا ازبهترین دوستانم دائم با من بودند و در تمامی مراحل مرا همراهی کردند. اصلا متعجب نشدم که چقدر این زنان فوق العاده هستند. هرگز به آنها شک نکردم، اما این قوت قلب دادن آنها چقدر معرکه بود.

از طرف دیگر، کسانی بودند که تصور می‌کردم، سریع به سراغ من بیایند و کسانی که قسم خورده بودند وقتی به آنها نیاز دارم در کنارم باشند، اما نبودند. درس عبرت سختی است، به خصوص زمانی که لحظات دشواری را تحمل می‌کنید.تنها چیزی که از درد جسمانی دردناک تر است، عذاب‌های روحی است ومن در چند ماه اخیر خیلی از این عذاب‌ها را پشت سر گذاشتم و پی بردم چه کسانی دوستان حقیقی من هستند (و چه کسانی نه!)

بیماری جدی,حمایت‌ ازبیمار,حمایت‌کننده

... باشید 
دوست شما ممکن است قادر نباشد جمعه شب با دوستانش برای شام بیرون برود و شما این را می‌دانید. حتی اگر نمی‌تواند بیاید باز هم از او در خواست کنید که در غیر اینصورت او آزرده خاطر می‌شود.

وقتی شما بیمارید، همین که مجبورید در خانه بمانید ودائم به دکتر بروید و درباره هر چیزی از شما سوال کنند، به اندازه کافی وحشتناک است، یک چالش درونی است. فقط چند برخورد از این موارد برای شما که بیمارید و قطعا دارای احساس وحشتناک، شما را گوشه گیر می‌کند.
وقتی که شما بیمارید، این تصور که زندگی بدون شما هم ادامه دارد، خیلی دشوار است. همین که در برنامه‌های دوستان خود شرکت نکنید، انگار شما را ازجمع خود کنار گذاشته اند، این حسی دردناک و منزوی‌کننده است.
همیشه از او بخواهید که با شما همراه شود، حتی اگر جوابش همیشه منفی باشد.
 
گوش کنید  
گاهی اوقات دوست شما فقط می‌خواهد باشما درباره یک چیزی یا اصلا هیچ چیز بخصوصی صحبت کند، کنارش باشید. به حرفهایش حتی درباره برنامه‌های مزخرف تلویزیون گوش کنید و تاییدش کنید، شاید تنها چیزی که حالش را بهتر می‌کند صحبت از یک شیرموز باشد.

گوش کردن به حرف‌های دوست بیمارتان یکی از فوق‌العاده ترین کارهایی است که می‌توانید برایش انجام دهید، در ضمن مجانی هم هست. حتی اگر نتوانند در اجتماع ظاهر شوند، این کارها باعث می شود که احساس دلگرمی کنند و اینکه برای دیگران مهم هستند.

خوشبختانه این پندها باعث می‌شود یک سری مسائل روشن شوند. لطفا به یاد داشته باشید که وقتی کسی بیمار است، به این معنی نیست که او مرده. آنها هنوز زنده اند و لیاقت عشق و حمایت اطرافیان را دارند. تصور کنید شما چه حسی داشتید اگر اطرافیان با شما همینطوررفتار می‌کردند و دائما شما را کنترل می‌کردند. برای دوست بیمار خود بستنی ببرید، بستنی همیشه به درد می خورد.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan

 سلامت نیوز: دکتر شيرين نيرومنش متخصص زنان و زايمان و استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران در هفته نامه سلامت نوشت: چند وقت پيش خانمي با وزن بالا با بيماري قارچي به من مراجعه کرد. يکي از سوال‌هايي که از او پرسيدم اين بود که در حمام روي صندلي مي‌نشيند يا کف حمام؟ پاسخ مشخص بود؛ به دليل وزن بالا تحمل ايستادن نداشت و چون عادت به حمام طولاني داشت، کف حمام مي‌نشست و اکثر اوقات نيز حمام عمومي مي‌رفت. برايش توضيح دادم که حمام آفتاب نمي‌خورد و محيطي مرطوب و مستعد رشد قارچ است و نشستن کف حمام يا لب استخر يا حوضچه‌هاي آب گرم يا حتي داخل وان، مخصوصا در اماکن عمومي مي‌تواند باعث انتقال عفونت‌ها به دستگاه تناسلي شود.

هرگز کف حمام ننشينيد


توصيه اکيد دارم که خانم‌ها و دخترخانم‌ها ايستاده حمام کنند و اگر زمان حمام طولاني است يا به دلايلي مي‌خواهند بنشينند، صندلي يا چهار پايه‌اي داشته باشند و قبل از نشستن حتما ابتدا آن را با آب جوش بشويند. اگر از وان يا توالت فرنگي، مخصوصا در محيط‌هاي عمومي يا هتل‌ها استفاده مي‌کنند، حتما قبل از استفاده آن را با محلول‌هاي ضدعفوني‌کننده پاک کنند زيرا بيماري‌هاي قارچي جزو شايع‌ترين بيماري‌هايي است که از محيط حمام مي‌تواند منتقل شود و علائم آن ترشحات سفيدرنگ همراه خارش و سوزش است.

اگر خانمي اين نكته‌ها را رعايت نکرد و متوجه ترشحات سبز يا زرد يا بدبو با سوزش و خارش شد، حتما بايد به متخصص مراجعه کند. نوعي از ميکروب هم ممکن است از اين طريق وارد دستگاه تناسلي شود که تنها موقع رابطه زناشويي علائمش ظاهر مي‌شود. ترشحات خانم آلوده‌شده با اين ميکروب به دنبال ريزش اسپرم داخل واژن بوي ناخوشايندي مثل بوي ماهي گنديده مي‌دهد. اين نشانه عفونت است و به درمان نياز دارد.

شايد تا به حال به هر دليلي دچار سوزش و خارش، عرق‌سوز و ترشحات بدبو که جزو مشكل‌هاي شايع تابستاني خانم‌هاست شده‌ باشيد. شما معمولا در اين شرايط به متخصص زنان مراجعه مي‌كنيد يا پوست يا طب سنتي؟ متخصصان «سلامت» توصيه‌هاي مفيدي براي خانم‌هاي شاغل كه مجبورند ساعت‌ها نشسته كار ‌كنند يا كساني كه مرتب در سفرند و ساعت‌هاي طولاني روي صندلي اتومبيل يا هواپيما مي‌نشينند و همه مبتلايان دارند.

توصيه طب سنتي درباره استحمام


دکتر محمد فصيحي دستجردی، متخصص بيماري‌هاي عفوني و محقق طب سنتي

براي رفع سوزش و خارش و بهبود زخم‌ها و التهاب ايجادشده از عرق يا جوشانده بابونه يا آويشن را كه قارچ و باكتري را از بين مي‌برد، داخل آب گرم در تشتي بريزيد و داخل آن بنشينيد. اگر لاغر هستيد و پوست خشكي داريد و اين مشكل به دنبال خشكي پوست ايجاد يا تشديد شده، مي‌توان به کمک كرم ويتامينA و پماد گل بنفشه به صورت موضعي ناحيه را چرب كرد.

در صورتي كه خارش و سوزش در اثر عفونت بروز كرده و ترشحات بدبو وجود دارد هم استفاده از پماد كالاندولا يا گياه هميشه‌بهار توصيه مي‌‌شود.

از بين داروهاي خوراکي نيز با توجه به مزاج، عرق آويشن، دارچين و رازيانه براي افرادي که مزاج سرد دارند و عرق كاسني و شاتره صبح ناشتا يك استكان براي آنها که مزاج گرم دارند، مناسب است.

توصيه متخصص پوست درباره استحمام

دکتر فريبا قلمکار،متخصص پوست و دانشيار دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي

اصلي‌ترين مشکلي که در تابستان به‌دليل تعريق زياد بروز مي‌كند، انسداد دهانه غدد عرق و خارش و سوزش به دنبال آن است. براي پيشگيري کافي است از پوشيدن لباس‌هاي چسبان و تنگ و از جنس مواد پلاستيكي پرهيز كنيد و در عوض لباس‌هاي گشاد و نخي بپوشيد تا هوا بين چين‌ها جريان داشته باشد، اما اگر به دنبال گرما و تعريق زياد دچار اين مساله شديد، هيچ‌گونه كرم موضعي استفاده نكنيد زيرا باعث انسداد بيشتر دهانه غدد عرق و بدتر شدن ضايعات مي‌شود. با دوش گرفتن و بازگذاشتن محل اجازه دهيد تا مشكل پيش آمده هر چه سريع‌تر برطرف شود. در صورتي كه دليل سوزش و خارش عفونت يا بيماري‌هاي قارچي باشد بايد به متخصص زنان مراجعه كنيد و آزمايش‌ قارچ دهيد و دارو مصرف كنيد.

توصيه متخصص زنان درباره استحمام


دکتر شهرزاد زاده‌مدرس،متخصص زنان و زايمان دانشيار ،دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي


بهترين توصيه را رعايت نظافت و حمام کردن سلامت مي‌دانم. تابستان‌ها که تعريق زياد است، لباس زير بايد مرتب تعويض شود و خشك باشد. دوش روزانه را نبايد فراموش كرد. ناحيه تناسلي را بايد مرتب شست و خشك كرد اما هفته‌اي 2 مرتبه از شامپو، صابون يا ژل بهداشتي استفاده كرد. دامن بهترين پوشش براي اين فصل است و از پوشيدن شلوارهاي چسبان و لگ‌هاي پلاستيكي بايد خودداري كرد. اگر خانمي احساس مي‌كند جز خارش و سوزش دچار عفونت قارچي هم شده و ترشحات زرد و بدبو دارد، بايد زودتر به متخصص مراجعه كند تا داروهاي ضدقارچ دريافت كند.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 شهريور 1393برچسب:, توسط jahan
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :